گوشواره گیلاس

دانلود پرسشنامه , پرسشنامه های روانشناسی , پرسشنامه مدیریت , سایت پرسشنامه, پرسشنامه های استاندارد

گوشواره گیلاس

دانلود پرسشنامه , پرسشنامه های روانشناسی , پرسشنامه مدیریت , سایت پرسشنامه, پرسشنامه های استاندارد

دانلود تحقیق جایگاه قرآن در آموزش و پرورش

دانلود تحقیق جایگاه قرآن در آموزش و پرورش

دانلود تحقیق جایگاه قرآن در آموزش و پرورش

دسته بندیمعارف اسلامی
فرمت فایلdoc
حجم فایل33 کیلو بایت
تعداد صفحات23
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

فهرست مقدمه

آیه 1و2

آیه 3و4

آیه 5و6

آیه 7و8

آیه 9و10

آیه 11و12

آیه 13و14

آیه 15و16

آیه 17و18

آیه 19و20

آیه 21و22

آیه 23و24

آیه 25و26

آیه 27و28

آیه 29و30

آیه 30و31

منبع : تفسیر نمونه اثر استاد مکارم شیرازی

تفسیر سوره ی دهر ( انسان )

این سوره در مدینه نازل شده و 31 آیه دارد

محتوای سوره : این سوره از یک نظر به پنج بخش تقسیم می شود :

در بخش اول از آفرینش انسان و خلقت او از نقطه ی امشاج ( مختلط ) و سپس هدایت و آزادی اراده ی او سخن می گوید

دربخش دوم سخن ازپاداش ابرار و نیکان است که شان نزول خاصی درمورد اهل بیت ( ع ) دارد که به آن اشاره خواهد شد.

دربخش سوم دلایل استحقاق این پاداش ها را در جمله هایی کوتاه و موثر باز گو می کند

دربخش چهارم به اهمیت قرآن و طریق اجرای احکام و را ه پر فراز و نشیب خود سازی اشاره شده

در بخش پنجم سخن از حاکمیت مشیت الهی ( درمین مختار بودن انسان ) به میان آمده است

برای این سوره نامهای متعددی است که مشهورترین آن ها سوره ی انسان و سوره ی ( هر ) و سوره ی ( هل اتی ) است که هر کدام از آن ها از یکی از کلمات اوائل سوره گرفته شده هر چند در روایاتی که بعداً در فصیلت سوره می خوانیم تنها از ( هل اتی ) یاد شده

فصیلت تلاوت سوره : درحدیثی از پیغمبر ( ص ) آمده است ( کسی که سوره ی هل اتی را بخواند پاداش او بر خداوند بهشت و لباس های بهشتی است )

در حدیثی از امام باقر (ع) آمده که ( یکی از پادشاههای کسی که سوره هل اتی ر ا درصبح پنج شنبه بخواند این است که در قیامت با پیغمبران اکرم ( ص ) خواهد بود )

بسم الله الرحمان الرحیم به نام خداوند بخشنده ی بخشایندگار

( آیه 1 ) به این که بیشترین بحث های این سوره پیرامون قیامت و نعمت های بهشتی است ولی در آغاز آن سخن از آفرینش انسان است چرا که توجه به این آفرینش زمینه ساز توجه به قیامت و رستاخیز است ، می فرماید : آیا ( چنین نیست که ) زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود

هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئاً مذکوراً

منظور از انسان دراینجا نوع انسان است و عموم ا فراد بشر را شامل می شود.

( آیه 2 ) بعد از این مرحله نوبت آ فرینش انسان، و موجود قابل ذکر شدن است. می فرماید: ما انسان را از نقطه ی مختلطی آفریدیم و او را می آزماییم ( بدین جهت او شنوا و بینا قرار دادیم ( انا خلقنا الا نسان من نطفه امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعاً بصیرا ً )

آفرینش انسان از نقطه ی مخلوط ممکن است اشره به اختلاط نطفه ی زن و مرد و ترکیب اسپرم و اوول بوده باشد همان گونه که در روایت اهل بیت ( ع) اجمالاً به آن اشاره شده .

یا اشاره به استعداد های مختلفی که دردرون نطفه از نظر عامل وراثت از طریق ژن ها و مانند آن وجود دارد، و یا اشاره به اختلاط مواد ترکیبی نطفه است چرا که از دهها ماده مختلف تشکیل یافته و یا اختلاط همه ی این ها با یکدیگر

معنی اخیر از همه جامع تر و مناسبتر است.

جمله ی ( نبتلیه ) اشاره به رسیدن انسان به مقام ( تکلیف و تعهد و مسئولیت وآزمایش و امتحان ) است و از آن جا که آزمایش و تکلیف بدون آگاهی ممکن نیست، در آخر آیه اشاره به ابراز شناخت و چشم و گوش می کند که در اختیار انسان ها قرار داده است.

( آیه 3 ) از آن جا که تکلیف و آزمایش انسان علاوه بر مسئاله آگاهی و ابراز شناخت نیاز به دو عامل دیگر یعنی هدایت واختیار دارد – این آیه به آن اشاره کرده می فرماید ( ماراه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس ( انا هدیناه السبیل اما شاکراً و اما کفوراً )

هدایت : دراینجا معنی و سیع و گسترده ای دارد که هم هدایت تکوینی را شامل می شود و هم هدایت فطری و هم تشریعی را هر چند سو ق آیه بیشتر روی هدایت تشریعی است.

( آیه 4 ) دراین آیه اشاره ی کوتاه و پرمعنایی به سر نوشت کسانی که راه کفر و کفران را می پو یند کرده و می فرماید: ( ما برای کافران زنجیرهلا و غلها و شعله های سوزان آتش آماده کرده ایم )

( انا اعتدنا للکافرین سلاسل اغلا لاً و سعیراً )

ذکر غل و زنجیر وسپس شعله های سوزان آتش بیان گر مجازات عظیم این گروه است که در آیات ذکر قرآن نیز به آن اشاره شده و عذاب و اسارت در آن جمع است.

( آیه 5 ) شان نزول : سندی بزرگ بر فضیلت اهل بیت پیامبر ( ص )

ابن عباس می گوید : حسن و حسین ( ع ) بیمار شدند، پیامبر ( ص) با جمعی از یاران به عیادتشان آمدند و به علی ( ع) گفتند : ای ابوالحسن ! خوب بود نذری برای شفای فرزندان خود می کردی

علی ( ع) و فاطمه ( ع ) و فضه که خادمه ی آن ها بود نذر کردند که اگر آن ها شفا یابند سه روز ، روزه بگیرند

چیزی نگذشت که هر دو شفا یافتند، درحالی که از نظر مواد غذایی دست خالی بودند علی ( ع ) سه من جو قرض نمود و فاطمه ( ع ) یک سوم آن را آرد کرد ونان پخت هنگام افطار سائلی بر در خانه آمد و گفت : السلام علیکم اهل بیت محمد ( ص ) : سلام بر شما ای خاندان محمد ! مستمندی از مستمندان مسلمان هستم غذایی به من بدهید.

آنان همگی مسکین را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند روز دوم هم چنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتی که غذایی را آماده کرده بودند ( همان نان جویی ) یتیمی بر در خانه آمد آن روز نیز ایثار کردند و غذای خود را به او دادند ( بار دیگر با آب ا فطار کردند و روز بعد را نیز روزه گرفتند )

درسومین روز سپری به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد باز هم سهم غذای خود را به او دادند هنگامی که صبح شد علی ( ع ) دست حسن و حسین ( ع ) را گرفته بود و نزد پیامبر ( ص ) آمدند و پیامبر ( ص ) آنان ر ا مشاهده کرد، دید از شدت گرسنگی می لرزند. فرمود این حالی را که در شما می بینم برای من بسیار گران است و سپس بر خواست و با آن ها حرکت کرد هنگامی که وارد خانه ی فاطمه ( ص ) شد دید در محراب عبادت ایستاده در حالی که از شدت گرسنگی شکم او به پشت چسبیده و چشمانش بر گودی نشسته پیامبر ( ص ) ناراحت شد ودر همین هنگام جبرئیل نازل گشت و گفت ای محمد این سوره را بگیر، خداوند با چنین خانه ای به تو تهنیت می گوید سپس سوره ی ( هل اتی ) را بر او خواند

بعضی گفته اند که آیه ی ( ان الابرار ) تا آیه ی ( کان سعیکم مشکوراً ) که مجموعاً هیجده آیه است در این موقع نازل گشت

آن چه در بالا آوردیم بض حدیثی است که با کمی اختصار در الغدیر آمده است و در همان کتاب 34 نفر از علمای معروف اهل سنت نام می برد که این حدیث را در کتاب های خود آورده اند

به این ترتیب روایت فوق از روایتی است که در میان اهل سنت مشهور بلکه متواتر است.

و اما علمای شیعه همه اتفاق نظر دارند که این 18 آیه یا مجموع این سوره درماجرای فوق نازل شده است و همگی بدون استثناء در کتب تغییر یا حدیث روایت مربوط به آن ر ا به عنوان یکی از افتخارات و فضایل مهم علی ( ع ) و فاطمه زهرا و فرزندانشان ( ع ) آورده اند.

تفسیر پاداش عظیم ابرار: در آیات گذشته بعد از آن که انسان ها را به دو گروه بثا کر و کفور یا شکر گزار و کفران کننده تقسیم کرد اشاره ای کوتاهی به مجازات و کیفر سخت کفران کنندگان آمده بود، در این جا به سراغ پاداش های شکر گزاران و ابرار ( نیکان و پاکان ) می رود و نکات جالبی دراین زمینه یاد آوری می کند نخست می فرماید به یقین ابرار از جامی می نوشند که با عطر خوشی آمیخته است ( ان الا برار یشربون من کاس کان مزاجها کا فوراً )

آیه ی فوق نشان می دهد که این شراب طهور بهشتی بسیار معطر و خوشبو است و هم ذائقه از آن لذت می برد و هم شامه

( آیه ی 6 ) سپس بر سرچشمه ای که این جام شراب از آن پر می شود اشاره کرده و می افزاید از چشمه ای که بندگان خاص خدا از آن می نوشند و از هر جا بخواهند آن راجاری می سازند ( علینا یشرب بها عباد الله یفجرونها تفجیراً )

آری ! این که در حدیثی از امام باقر ( ع) نقل شده که در توصیف آن فرمود: این چشمه ای است در خانه ی پیغمبر اسلام ( ص ) که از آن جا بر خانه سایر پیامبران و مومنان جاری می شود.

آری! همان گونه که در دنیا چشمه های علم و رحمت از خانه ی پیامبر ( ص ) به سوی بندگان خدا و نیکان سرازیر می شود در آخرت که تجسم بزرگی از این برنامه است چشمه شراب طهور الهی از همین بیت و حی می جوشد وشاخه های آن به خانه های مومنان سرازیر می گردد او با نوشیدن از این شراب هرگونه اندوه و ناراحتی و ناخالصی را از درون جان خود می شویند

( آیه 7 ) در آیات بعد به ذکر اوصافی اعماق که ( اجرای و عبادالله دارند، پرداخته ، و با ذکر پنج وصف دلیل استحقاق آن ها را نسبت به این همه نعمتهای بی مانند توضیح داده، می فرماید آن ها به نذر خود وفا می کنند ( یوفون بالنذر ) و از روزه که از شر وعذاب گسترده است بیمناکند ( و یخافون یوماً کان شره مستطیراً )

ترس آنان از شر آن روزبزرگ اشاره به ایمانشان به مسئاله معاد و احساس مسئولیت شدید در برابر فرمان الهی است

( آیه 8 ) سپس به ذکر سومین عمل شایسته پرداخته می گوید، غذای خود را با این که به آن علاقه ( ونیاز ) دارند به مسکین و یتیم می دهند ( یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً )

فایل ورد 23 ص

دانلود تحقیق تاریخ تشیع در مدینه و مکه

دانلود تحقیق تاریخ تشیع در مدینه و مکه

دانلود تحقیق تاریخ تشیع در مدینه و مکه

دسته بندیمعارف اسلامی
فرمت فایلdoc
حجم فایل131 کیلو بایت
تعداد صفحات35
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

تاریخ تشیع در مکه، مدینه

حمله سلطان سلیم به ممالیک در سال 7 ـ 1516، شریف مکه را بر آن داشت تا تسلط دولت عثمانی بر سرزمین حجاز را به رسمیت بشناسد. اندکی بعد، فتح نخست بغداد (در سال 1534) و بصره (به سال 1536) سبب شد تا دولت عثمانی در قلب سرزمین های کهن اسلامی حضور یابد.

در چشم مردمان عرب، سلیم و جانشینان او سلطان الروم بودند، اما این روشن بود که آنچه امپراطوری عثمانی به دست آورد، تنها یک توسعه جغرافیایی نبود، بلکه صرف نظر از تمایلات و باور مذهبی اجداد سلطان سلیم، بعد سیاسی و مذهبی پیدا کرده بود.

اکنون قیافه دولت عثمانی با مسؤولیت سنگینی جلوه می کرد. موقعیت به دست آمده جدید، دستیابی به مقام «خادم الحرمین»ی; یعنی عنوان متظاهرانه ای بود که از ممالیک خلع شده به ارث رسیده بود و به دلیل داشتن ادعای «خلیفة المسلمین»، نخستین وظیفه این دولت حمایت و حفاظت از دو شهر مکه و مدینه، فراهم کردن وسائل نگهداری و تأمین آسایش آن دو شهر، ایجاد نظمی مطمئن و امنیت سالانه برای حاجیان، دفاع از مذهب و عقیده و حفظ وحدت مؤمنان بود.

در اصل، با توجه به وظایف رسمی یک حاکم عادل، هیچ چیز تازه ای رخ نداده بود. تنها پس از شکست دولت ممالیک و پیوستن آخرین سلسله ترکمان در آناتولی شرقی، مقابله با دولت صفوی که مدعی تسلط بر دارالاسلام در محدوده حق خود بود، مطرح شده بود.1

روی کار آمدن سلطان سلیم اول، کسی که خطر بزرگ قزلباشان را در نخستین روزهای پیش از روی کار آمدنش درک می کرد، به عنوان یک نقطه عطف در حیات مذهبی و سیاسی امپراطوری عثمانی شناخته می شود.2 او و جانشینانش با حمایت سرسختانه از تسنن و پس از آن، حمایت های دینی از نهادها و تأسیسات مذهبی، توانستند بمانند و پس از شکست تهدید قزلباشان صفوی، تمامیت ارضی خود را حفظ کنند. با این حال، طبیعت ناهمگون امپراطوری که از زمان تأسیس، شاهد همزیستی گروه های شیعه و سنی، بلکه بالاتر، بدعتگرا بود، همچنان حفظ شد.

این تصور خطاست که گفته شود پس از تصرف ممالک تحت سلطه ممالیک، نوعی همگونی مذهبی به وجود آمد، به عکس، به جز یک استثنای برجسته مانند مصر، این امر (ناهمگونی) با تبلیغات شدیدتر صفویان دنبال شد، به طوری که صفویه با رد کردن عقاید افراطی و پذیرفتن نوعی تشیع معتدل و میانه رو، امید کسب هواداری جوامع کوچک اما ریشه داری را داشتند که در سراسر سرزمین های عربی امپراطوری پراکنده بودند.

یک نگاه سریع به نقشه مذهبی ِ امپراطوری ِ توسعه یافته، خود گویای این واقعیت است که مذهب شیعه امامی تا حدود زیادی در عراق، بحرین، شرق جزیرة العرب، یمن، حجاز، لبنان، سوریه و نیز میان اکثریت شهرهای مرکزی مانند بغداد، بصره، و شهرهای مقدس عراق، و همچنین حلب، دمشق، صیدا، مرسا و بالأخره دو شهر مقدس مکه و مدینه حضور داشته است.

این مقاله تحقیقی ِ عمیق، درباره «اوضاع تشیّع در امپراطوری عثمانی» نیست، بلکه امید آن، تنها مشارکت در بررسی تاریخ تشیع در قلمرو عثمانی در قالب بررسی پنج مورداست که اولا نمونه برخورد دولت عثمانی است باتشیع وثانیا نمودار وضعیت و گرایش های جوامع شیعی است که تحت سیطره حکومت سنی ها زندگی می کنند; مکه و مدینه، جبل عامل، حلب و دمشق.

تشیع در مکه و مدینه

حضور تشیع یا هواداری از علی(علیه السلام) به صورت فردی یا خاندانی در مکه، و نیز به صورت عناصر محلی یا مهاجر از نقاط دیگر، به طور جدی با تاریخ این شهر به نخستین روزهای حضور اسلام در آن باز می گردد. ظهور سلسله خودمختارِ محلیِ خاندانِ شیعی بنی الحسن، به روشنی از موقعیت بالا و ماهیت این حضور خبر می دهد.

مسأله ای که برای مدتی طولانی مورد غفلت بوده، موضع گرایش های شیعی سه سلسله از شرفا است که یکی پس از دیگری از قرن دهم به بعد حاکم بر مکه شدند; جعفری ها، هواشم و بنو قتاده; مسأله ای که اخیراً دریک مقاله عالی توسط R. Mortel مورد بررسی قرار گرفته است.3

وی در پرتو منابع اهل سنت، به روشنی نشان داده است که شرفای مکه به طور رسمی، از تشیعِ به صورت نوع میانه رو زیدی آن، دست کم تا اوایل قرن پانزدهم (میلادی) حمایت می کرده اند. سنی ها به طور غالب، شرفایِ مکّی ِ حامی ِ زیدیان و امام زیدی را که اجازه می یافت در مسجد اعظم (مسجدالحرام) بر مذهب خود نماز بگزارد، سرزنش می کردند. به دیده آنها، مکه محل تجمع بدعتگران یا مجمع الروافض شده بود!

مارتل خاطر نشان کرده است که در قرن پانزدهم، تا اندازه ای به دلیل فشار ممالیک، شرفای مکه به تدریج با روی آوردن به تسنن شافعی، اقدام به قطع پیوند خود با زیدیه نمودند. این واقعیت که شماری از آنها زیر نظر دانشمندان سنی به تعلیم حدیث پرداخته و اجازه از آنها دریافت داشتند، از دید مارتل، به معنای شاهدی قطعی بر تغییر رویه مذهبی شرفای مکه می باشد.4 به باور من، باید در این مسأله احتیاط بیشتری شود; زیرا ما از منابع شیعی در می یابیم که چگونه برخی از دانشمندان شیعی به تعلیم حدیث نزد عالمان سنی پرداخته و از آنها اجازه دریافت می داشته اند; گرچه همین منابع تغییر مذهب شرفا را یادآور می شوند که البته در آغاز دوره عثمانی رخ داده و نیز این که این تنها راه حفظ خودمختاری آنها و حفظ قدرت واقعی آنها بر حجاز بوده است.5

افزون بر حضور مستمر نیروهای منظم مستقر در جده و مکه تحت فرماندهی سنجق بیک و اهمیت جدیدی که به منصب قاضی حنفی داده شد، آمدن عثمانی ها به شهر نیز کوشش های واکنش گرایانه ضد صفوی را به شهر مکه آورد (و جو ضد صفوی را به ایجاد کرد.) ترس از جاسوسان صفوی کاملا محسوس بود، به طوری که منجر به بسته شدن دوره ای و نوبتی راه بیابانی حج، بصره، لحسا، جزیره، به ویژه در طی سال های 1555 تا 1591 شد.6

این وضعیت در سال های 1047 / 1638 به اوج خود رسید، زمانی که فرمان اخراج همه زائران ایران از مکه و ممانعت از انجام حج توسط آنها در سالهای آتی، توسط سلطان مراد چهارم صادر شد.7 گرچه وقایع بعدی نشان می دهد که این فرمان چندان جدی گرفته نشد و حجاج ایرانی همانند دیگران، همچنان به حج می آمدند. در واقع شرفای مکه، دلایل فراوانی برای اجازه دادن به حجاج ایرانی برای آمدن به حج و داشتن روابط خوب با صفویه، داشتند. آنها به عنوان اعقاب پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مورد احترام و ستایش تمامی مؤمنان شیعه تحت حاکمیت صفویان بودند. اشخاص بلند پایه درباری، مقامات مذهبی و ثروتمندان افراد دست و دلبازی بودند که بخشش هایی در قالب هبه یا وقف داشتند. با این وصف، حضور حسن بن عجلان حسنی به عنوان یکی از شرفای مکه در دربار شاه عباس، تعجب انگیز نخواهد بود.8 به هر روی، ما باید به خاطر بسپاریم که حج، نقش مهمی را در اقتصاد حساس مکه در زمینه تجارت بر عهده داشت و ممانعت از آمدن تاجران ایرانی، بر روی درآمد کسان زیادی که در این موقعیت به تجارت مشغول بودند، تأثیر می گذاشت.

به هر حال تشیع در مکه فعال بود، حتّی به نظر می رسد که گاه در پوشش تسنن به فعالیت می پرداختند. به عنوان مثال می توان به خاندان طبری اشاره کرد که اینان از سادات حسینی بودند و در میان آنها، فقیه، امام، شاعر و مورخ وجود داشت. آنها تا اواسط قرن دوازدهم از طبرستان به مکه آمده و در این دیار اقامت گزیدند. همین طور آنها در قرن سیزدهم توانستند با حمایت شرفای مکه، نظارت بر پست مذهبی مهمی; مانند امامت مقام ابراهیم و در نتیجه منصب مفتی شافعی را به دست آورند.9 این درست است که اعضای این خانواده در منابع به عنوان دانشمندان سنی اصیل یاد و معرفی شده اند،10 اما گفته شده که یکی از آنها با نام سید عبدالله بن محمد طبری (م بعد از 1044 / 1635) نسخه ای از یک کتاب برقی (م بعد از 183 / 799) دانشمند شیعی را که در باره احادیث اهل بیت(علیهم السلام)بوده کتابت کرده که این خود پرسش ها و تردیدهایی را در باره مذهب واقعی آنها مطرح می کند.11

مورد مشابه وضعیت احمدبن فضل بن محمد باکثیر مکی (م 1047 / 38ـ1637) شاعر و منجم است. او در حمایت شریف مکه درآمد تا آنجا که کتاب «وسیلة المآل فی مناقب الال»* را به او اهدا کرد. وی در مقدمه کتابش خاطر نشان می کند که از خدا به سبب اعطای محبت اهل بیت، که شایسته آن هستند، سپاسگزار است. این چیزی است که در منابع شیعه برادر به حساب آوردن او به عنوان یک پیرو مخلص علی(علیه السلام)، علی رغم وابستگی ظاهریش به مذهب شافعی، کافی است.12

* ـ شرح حال وی در سلافة العصر ص 204 آمده است. وی این کتاب را در سال 1027 تألیف کرده که عنوان کتاب ماده تاریخ آن است.

نکـ : ذریعه، ج 25، ص 83

به هر روی، چنین به نظر می رسد که تشیع از بیرون وارد مکه شده است. اگر شیعیان ایرانی، در مواقعی، در ورود به مکه مشکل داشتند، شیعیان ساکن مناطق عربی چنین مشکلی را نداشتند. دلایل آنها برای آمدن به مکه عبارت بود از انجام فریضه حج، تجارت، زندگی در کنار خانه خدا در پرهیز از مسائل دنیوی، و یا به عکس برخورداری از بذل و بخشش شرفا، بسیاری از افراد یا خاندان های شیعه مذهب در طی قرن شانزدهم و هفدهم در مکه اقامت گزیدند. آنها به عنوان شاعر، مورخ و محدث شهرتی به دست آورده و با دانشمندان سنی درآمیختند، از آنها حدیث شنیدند و اجازه روایتی دریافت کردند. برخی از آنها نیز به کار تألیف کتاب های رجال یا حدیث مشغول شدند. همین شهرت بود که کسان دیگری را وا می داشت تا برای تحصیل نزد آنها بیایند.

آنها مدت زمانی در مکه می ماندند و برخی مواقع همانجا ازدواج می کردند و بعدها مکّه را به قصد مناطق دیگر; از جمله وطن خود، عراق، ایران یا هند، ترک می کردند.

در اینجا به بیان چند نمونه قابل توجه می پردازم.

داود الحکیم انطاکی (م 1008 / 1600 یا 1011 / 1603) یک طبیب مشهور با گرایش های صوفیانه، نزد یک دانشمند ایرانی و چند شیخ جبل عامل تحصیل کرد. او گفته است که مراسم حج را با شهید ثانی انجام داده و سپس در قاهره سکونت گزیده است. شهرت وی به عنوان طبیب سبب رنجش علمای محلی از وی شد که او را به روافضی گری متهم کردند. وی به مکه گریخت و از حمایت شریف حسن بن ابی نُمَیّ برخوردار شد. 13

فایل ورد 35 ص

دانلود تحقیق تاریخ از دیدگاه قرآن

دانلود تحقیق تاریخ از دیدگاه قرآن

دانلود تحقیق تاریخ از دیدگاه قرآن

دسته بندیمعارف اسلامی
فرمت فایلdoc
حجم فایل8 کیلو بایت
تعداد صفحات12
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

کلمه"تاریخ"بر وزن"تعریف"مصدر و به معناى شناختن حوادث و علت و زمان‏پدید آمدن آن است، و اصطلاحا به معناى باستان‏شناسى و طبقات الارض نیز استعمال مى‏شود، و گفتار ما در معناى لغوى آن یعنى تاریخ نقلى است و تاریخ نقلى عبارت است از ضبطحوادث کلى و جزئى، و نیز نقل آن و گفتگو پیرامون آن.

باید دانست که بشر از قدیم‏ترین عهد زندگى و زمان وجودش در زمین به ضبط حوادث‏اهمیت مى‏داده، و تا آنجا که ما مى‏دانیم در هر عصرى از اعصار عده‏اى دیگر هم‏یا به ذهن مى‏سپرده‏اند، و یا یادداشت نموده و یا کتاب تالیف مى‏کرده‏اند، و عده‏اى دیگر هم‏آنچه را که آنان ضبط کرده بودند دست‏به دست مى‏گرداندند، و پیوسته انسان در جهات‏مختلف زندگى خود از تاریخ استفاده مى‏کرده، یا در طرز تشکیل اجتماع از تاریخ الگو برمى‏گزیده، و یا از سرگذشت گذشتگان عبرت مى‏گرفته، و یا داستان‏سرائى مى‏کرده، و یا با نقل آن شوخى و تفریح مى‏کرده، و یا در مسائل سیاسى، اقتصادى، صنعتى و یا غیر آن مورداستفاده قرار مى‏داده‏اند.

لیکن فن تاریخ با این همه شرافت و منافع که دارد، همواره ملعبه دو عامل فساد بوده، واز این به بعد هم خواهد بود، و این دو عامل تاریخ را از صحت طبع، و صدق بیان به سوى باطل‏و دروغ منحرف کرده است.

دو عامل مهم همواره در فن تاریخ دخالت کرده و موجب فساد و بى اعتباری آن گشته‏اند

عامل اول: حکومت‏هاى خودکامه‏اى بوده که به حکم خودکامگى و داشتن قوه وقدرت، هر چیزى که به نفعش تمام مى‏شد، اشاعه مى‏داده است، (هر چند دروغ محض‏مى‏بود)و هر چه را که به ضررش تمام مى‏شده، با اعمال قدرت، جلوى اشاعه آن را مى‏گرفته‏است، (هر چند که صدق محض مى‏بود)و یا آن را به صورتى اشاعه مى‏داد که باز به نفعش‏تمام شود، و این چیزى نیست که کسى در آن تردید داشته باشد(اصلا اقتضاى خودکامگى‏همین است و همواره به چشم خود مى‏بینیم)که اینگونه حکومت‏ها باطل و دروغ را به لباس‏حق و صدق در مى‏آورند، و به خورد مردم مى‏دهند علتش هم این است که انسان چه فرد فردش‏و چه مجتمعش، بر این فطرت مفطور شده و به هر جور که ممکن باشد منافع را به سوى خود جلب‏نموده، و ضررها را از خود دفع مى‏کند، و کسى که کمترین شعورى داشته باشد و بتواند اوضاع‏حاضر عصر خود را درک نموده و در تاریخ امت‏هاى گذشته و حتى امت‏هاى خیلى دور نظربیفکند، این حقیقت را مى‏بیند.

عامل دوم: متهم بودن بینندگان و شنوندگان حوادث و مطالب تاریخى، و نیز آن‏کسانى است که از ایشان نقل مى‏کنند، و یا در کتاب خود مى‏آورند، و چون ما مى‏دانیم که‏این دو طایفه، خالى از احساسات باطنى و یا تعصب‏هاى قومى نیستند، و در آنچه که تحمل‏مى‏کنند و یا در باره آن داورى مى‏نمایند حب و بغض و یا تعصب‏هاى درونى را دخالت‏مى‏دهند، براى اینکه حاملین اخبار در گذشته، با در نظر گرفتن اینکه حکومت در اعصار ایشان‏حکومت دین بوده، و قهرا خود آنان متدین به یکى از ادیان و مذاهب بوده‏اند، و احساسات‏مذهبى و تعصبات قومى در ایشان شدید بوده، قهرا اخبار تاریخى آنان از آن جهت که یک‏حدى از آن به احکام دین بر مى‏خورده، مشوب با آن احساسات و تعصبات بوده است.

همچنانکه امروزه به چشم خود مى‏بینیم احساسات و تعصب‏هاى شدیدى که مردم مادى نسبت‏به آزادى در شهوات و هواهاى نفسانى و علیه دین و عقل دارند باعث‏شده که خبرنگاران امروزآن تعصب‏ها را در اخبارى که مى‏دهند و یا مى‏نویسند دخالت دهند، همانطور که گذشتگان‏در آنچه ضبط کرده و نقل نموده‏اند، دخالت داده‏اند.


فایل ورد 12 ص

دانلود تحقیق بررسی و دلایل اثبات وجود خدا در فلسفه

دانلود تحقیق بررسی و دلایل اثبات وجود خدا در فلسفه

دانلود تحقیق بررسی و دلایل اثبات وجود خدا در فلسفه

دسته بندیمعارف اسلامی
فرمت فایلdoc
حجم فایل31 کیلو بایت
تعداد صفحات41
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

مطالعه و بررسی دلایل اثبات وجود خدا در فلسفه اسپیتوزا، این نتیجه را به دست می دهد که مبنای پذیرش وجود خدا توسط او دلایلی است که از فسلفة دکارت در اختیار داشته است. هر چند برخی از شارحین فلسفه اسپیتوزا براهین موجود در آثار او را بعضاً متفاوت دانسته‌اند[1] اما واقعیت این است که اصل و اساس این براهین همان اصول موضوعه ای است که او از آثار دکارت آموخته است. این احتمال قوی به نظر می رسد که تفاوت استدلالهای اسپیتوزا و دکارت در خصوص اثبات وجود خدا بیشتر مربوط به نتایجی باشد که دو فیلسوف (و خصوصاً اسپیتوزا) از آنها استخراج کرده اند.

به هر حال صرفنظر از صحت و سقم این سخن که آیا دلایل اسپیتوزا متفاوت از استدلالهای دکارتی اثبات وجود خدا هستند یا خیر، در مجموع در این زمینه چهار برهان یا چهار تقریر مختلف از یک برهان، در آثار فیلسوف مورد نظر ما قابل تفکیک هستند که در این قسمت به شرح آنها خواهیم پرداخت.

1- برهان اول

به نظر می رسد با توجه به اشارات خود اسپیتوزا در آثارش مهمترین برهانی که او برای اثبات وجود خدا بیان می کند، برهانی است که اکنون قصد بیان آن را داریم. این برهان مبتنی بر این اصل است که در گفتن اینکه چیزی مندرج در طبیعت یا مفهوم چیزی است به منزله این است که بگوییم آن دربارة این چیز صادق است[2].» به عنوان مثال اگر ما مفهوم سه ضلعی را مندرج در طبیعت یا مفهوم یا ذات مثلث می دانیم این بدین معنی است که مثلث های موجود در جهان هم سه ضلعی هستند. مقدمه دوم این برهان این است که طبق تعریف اسپیتوزا از مفهوم خدا، «وجود ضروری مندرج در مفهوم خداست»[3]

بنابراین، در مورد خدا میتوان گفت که «وجود ضروری در اوست یا اینکه او موجود است[4].»

این برهانی است که اسپیتوزا آن را برهان لمی می داند و به واسطة آن با توماس آکوئیناس که معتقد به عدم امکان اقامه برهان لمی در اثبات وجود خداست، مخالفت می ورزد. همین برهان در قضیه 11 از کتاب اخلاق به این صورت بیان شده است که «خدا یا جوهر که ؟؟‌از موجود است.»[5] برخی از شارحین آثار اسپیتوزا با تبدیل این استدلال به قیاسی شرطی آنرا به این صورت توضیح داده اند:

«اگر تصور واضح و متمایزی داریم از خدا چونان موجودی که ماهیتش متضمن وجود است، پس خدا را مستقیماً ادراک می کنیم.

اما تصور واضح و متمایزی داریم از خدا چونان موجودی که ماهیتش متضمن وجود است. پس وجود خدا را مستقیماً ادراک می کنیم[6].

تفسیر استاد محسن جهانگیری مفسر و منتقد آزاد آسپیتوزا در کشور ما ، نیز مشابه تبیین فوق است. ایشان معتقدند : «این برهان را میتوان به صورت قیاس شرطی زیر درآورد:

هرگاه از خدا به عنوان موجودی که ذاتش مستلزم وجود است، تصوری روشن و متمایز داشته باشیم،‌وجود او را مستقیماً ادراک خواهیم کرد. اما از خدا به عنوان موجودی که ذاتش مستلزم وجود است تصوری روشن و متمایز داریم. پس وجود او را مستقیماً ادراک می‌کنیم. البته این قیاس با قیاس دیگری تکمیل می شود به این صورت که هر چیزی را که مستقیماً ادراک کنیم موجود است، آن موجود است. خدا را مستقیماً ادراک می کنیم که موجود است. پس خدا موجود است. یعنی که با نوعی از علم متقین به وجود خدا معرفت داریم[7].»

بنابر چنین تفاسیری از این برهان است که کسانی مانند ویلیام ارل و ولفین معتقدند که چنین بیانی صرفاً ابراز یک شهود عقلی از ماهیت و وجود ضروری خدا است و اسپیتوزا در اینجا در مقام گزارش این امر است که ما تجربه ای از خدا داریم و یا می توانیم داشته باشیم که در آن وجودش را برای ماهیتش ضروری تصور می کنیم.

در مقابل بنابر تفسیر دیگری که از برهان وجودی اسپیتوزا بر اثبات وجود خدا که توسط هارولدزوکیم ارائه شده است هدف اسپیتوزا از ارائه چنین بیانی آوردن استدلال محکمی در خصوص وجود خدا بوده است. بنابراین برهان «باید گفت ماهیت جوهر اقتضا می کند که موجود باشد و جوهری که موجود نیست، اساساً جوهر نیست. یک جوهر ناموجود،‌یک امر متناقض با لذات است.

براین اساس شما یا باید مفهوم جوهر را رها کنید یا باید بپذیرید که جوهر یعنی خدا، بالضروره موجود است. اما اگر شما مفهوم جوهر را کنار بگذارید در آن صورت ناچارید مفهوم حالت را نیز کنار بگذارید. پس یا هیچ چیز وجود ندارد یا خدا بالضروره موجود است[8].

روشن است که چنین تقریری از نظر اسپیتوزا، صرفاً با توجه به تعریف خاص فلسفه اسپیتوزا از دو اصطلاح جوهر و حالت ارائه شده است. جوهر در دیدگاه او دو شیئی است که در خودش است و به نفس خودش به تصور در می آید، یعنی تصورش به تصور شیئی دیگری که از آن ساخته شده باشد، متوقف نیست.» و مقصود او از حالت «احوال جوهر یا شیئی است که در شیئی دیگر است و به واسطه آن به تصور در می آید»[9]. با توجه به این دو تعریف است که او در اولین اصل از اصول متعارفه کتاب اخلاق می گوید: «هر شیئی که موجود است یا در خودش وجود دارد یا در اشیاء دیگر[10].» به عبارت دیگر هر چیزی که وجود دارد یا جوهر است یا حالت . وجود حالت بدون وجود جوهر قابل تصور نیست. و از آنجا که در فلسفه اسپیتوزا تنها یک جوهر وجود دارد و آن همان ذات لایتناهی خدا می‌باشد بنابراین یا هیچ چیز وجود ندارد، یا خدا بالضروره موجود است. آنچه گذشت شرح استدلالی بود که اسپیتوزا آنرا برهانی لمی دانسته و در مسأله اثبات وجود خدا کارآمدی بیشتری نسبت به سایر براهین برای آن قائل بوده است.

به هر حال روشن است که وقتی در مورد روایت برهانی بیان اسپیتوزا بحث میشود همانگونه که فردریک کاپلتون نیز گفته است ما با شکلی از برهان وجودی ؟؟ که در معرض حملات و انتقاداتی قرار دارد که براهین وجودی قدیس آنسلم و رنه درکات با آن مواجه بودند[11]. فهم چگونگی گذر از این اعتراضات به واسطه تقریرهای متفاوت فلاسفه‌ای همچون، آنسلم، درکارت، اسپیتوزا و ملاصدرا زمینة درک عمیقتری از برهان وجودی را فراهم خواهد آورد. در مورد اسپیتوزا، به احتمال قوی کسانی مانند ولفن و ارل که او را در هنگام بیان برهان وجودی ، در مقام گزارش تجربة ما از خدا می دانند، سعی کرده اند که روایت اسپیتوزایی برهان وجودی را از این انتقادات نجات دهند. به هنگام بحث تطبیقی در مورد آراد اسپیتوزا و ملاصدرا ما تمرکز بیشتری در این خصوص خواهیم داشت.


برهان دوم :

برهان دومی که اسپیتوزا در قضیة ششم از کتاب «شرح اصول فلسفه دکارت و تفکرات مابعدالطبیعی» بیان کرده است همان برهانی است که دکارت در تأمل سوم[12] از کتاب تأملات در فسلفه اولی اقامه نموده است. در این برهان، وجود خدا از صرف این واقعیت که تصور او در ما موجود است از طریق برهان انی مبرهن شده است. براساس این برهان «واقعیت ذهنی هر یک از تصورات ما مقتضی علتی است که همین واقعیت نه تنها ذهناً بلکه به صورت برابر یا برتر مندرج در آن است (طبق اصل متعارف نهم) اما با تصوری که از خدا داریم (طبق تعریف دوم و هشتم) واقعیت ذهنی این تصور به صورت برابر یا برتر مندرج در ما نیست (طبق اصل متعارف چهارم) و ممکن نیست جز خدا در چیز دیگری مندرج باشد (طبق تعریف هشتم) بنابراین تصور خدا که موجود در ماست ایجاب می کند که خدا علت آن باشد و در نتیجه (طبق اصل متعارف هفتم) خدا موجود است[13].

خلاصة‌ این برهان به این صورت است که ؛ تصوری از خدا به عنوان موجودی مطلقاً نامتناهی که علت خود است و دارای همة کمالات در حد اعلای آن است در ما وجود دارد. از طرف دیگر ما محدود هستیم و نمی توانیم علت ایجاد این تصور نامتناهی در خودمان باشیم. بنابراین علت آن تصور باید در عالم واقع موجود باشد. بنابراین خدا به عنوان علت آن تصور، دارای وجود واقعی است. البته این نکته لازم به ذکر است که در مورد تصورات دیگری که در ذهن ما وجود دارد نیز قطعاً چنین نیست که وجود آنها در ذهن ما بی علت باشد، منتهی در مورد آنها،‌چون محدود و متناهی هستند این فرضیه قابل طرح است که مثلاً خود ما از طریق تخیل آنها را ایجاد کرده باشیم ولی در مورد تصور موجود نامتناهی چنین فرضیه ای قابل طرح نیست. البته این امکان وجود دارد که کسی بگوید این تصور، تصوری سلبی است و نه ایجابی و وجودی تا نیاز به علتی ورای خود داشته باشد که در پاسخ به چنین اشکالی باید توجه داشته باشیم که قطعاً اسپیتوزا هم به تبع دکارت که می گوید : با وضوح معلوم است که واقعیت در جوهر نامتناهی بیشتر است تا در جوهر متناهی[14]. این تصور را تصوری ایجابی می داند. حال این سؤال مطرح می شود که آیا این برهان متفاوت از برهان اول است. کوتاهترین شکل برهان اول این است که ذات (طبیعت) خدا متضمن وجود اوست و این امری واضح و متمایز است. و جان کلام در برهان دوم نیز این است که مفهوم خدا متضمن وجود واقعی اوست. اگر از اسپیتوزا سؤال شود که چرا ذات خدا متضمن وجود اوست چنانکه ملاحظه می شود خواهد گفت این امری واضح و متمایز است. اما اگر او بخواهد برای کسی که نمی تواند این وضوح و تمایز را درک کند این مطلب را تبیین نماید چه خواهد گفت؟ به نظر می رسد حداقل یکی از راههای تبیین این مسأله که گفته شود امکان ندارد چنین ذاتی با چنان تعریفی معلول علتی جز خودش باشد. اینجا ممکن است این تصور پیش آید که پس برهان اول و دوم متفاوت از یکدیگر نیستند. اما در خصوص تبیین تفاوت این دو اسپیتوزا می تواند بگوید در برهان دوم سخن بر سر این نیست که وجود امر لایتناهی عین تصور موجود لایتناهی در ذهن ما است و همین نکته است که این برهان را به برهانی انی تبدیل می کند. اما در برهان اول که برهانی لمی است، اساس این برهان این است که ذات خدا عین وجود خدا است. و از این جهت است که او می گوید خدا علت خود یا موجودی خود تبیین است[15]. شاید این تصور که برهان اول و دوم که شرحشان گذشت قابل تحویل به برهان واحدی هستند از طریق این موضوع تقویت شود که اسپیتوزا قائل به وحدت وجود و وحدت جوهر است و اشیاء و امور موجود در عالم را به عنوان حالات آن جوهر واحد تلقی می کند[16]. بنابراین ممکن است این گمان پیش بیاید که تصور موجود لایتناهی در ذهن ما نیز به عنوان حالتی از حالتهای وجود خدا و آن جوهر لایتناهی،‌در ما است و حالت نیز وجودی مستقل از جوهر ندارد و در حقیقت رابطة این دو رابطه این همان است. یعنی تصور جوهر لایتناهی در ذهن ما به تعبیری همان جوهر لایتناهی است که در ذهن ما متجلی شده است که البته ذهن ما نیز چیزی حالت دیگر از وجود و جوهر واحد نیست. بنابراین وقتی در برهان دوم گفته می شود وجود خدا علت بودن تصوری از خدا در ذهن ما است،‌این علیت از قبیل علیت جوهر نسبت به حالت است. «حالتی» که هم وجودش متوقف بر وجود جوهر است و هم تصورش وابسته به تصور جوهر است[17]. اینجاست که باید قبول کرد که تقریر اسپیتوزایی برهان دوم با تقریر دکارتی این برهان حامل قابلیتهای متفاوتی است. در فلسفه دکارت علیت وجود واقعی خدا نسبت به تصور خدا در ذهن ما هرگز نمیتواند مانند فلسفه اسپیتوزا تبیین شود. چرا که دکارت ذهن انسان را جوهری جدا و متفاوت از خدا می داند که به دلیل قصورش نمی تواند تصور موجود لایتناهی را در خود ایجاد کند اما در اندیشه وحدت وجودی اسپیتوزا، ذهن انسان یک تجلی (حالت) از تجلیات (حالات) الهی است که جوهرة آن و نور آن وجود لایتناهی که مشتمل بر تصور لایتناهی می‌باشد، است. اینجاست که برهان اسپیتوزا به اندیشه ملاصدرا نزدیک و از تفکر دکارت دور میشود.

فایل ورد 41 ص

دانلود تحقیق بررسی عوامل سازمانی موثر بر اخلاق کار در سازمانهای دولتی

دانلود تحقیق بررسی عوامل سازمانی موثر بر اخلاق کار در سازمانهای دولتی

دانلود تحقیق بررسی عوامل سازمانی موثر بر اخلاق کار در سازمانهای دولتی

دسته بندیمعارف اسلامی
فرمت فایلdoc
حجم فایل15 کیلو بایت
تعداد صفحات19
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل

مقدمه:

موضوع اخلاق و اخلاقیات از بدو تولد بشر تا این زمان که عصر تکنولوژی و اطلاعات می‌باشد مطرح بوده است و مسئله‌ای نیست که بتوان آنرا در زندگی اجتماعی و زندگی سازمانی نادیده گرفت.

اهمیت این مسئله امروزه بیشتر شده است بویژه درخصوص سازمانها که ملزم هستند خود را علاوه بر پاسخگو بودن در قبال اعضای سازمان و افراد ذینفعش، در قبال جامعه نیز پاسخگو بدانند و به همین خاطر بحث مسئولیتهای اجتماعی و سازمان و استاندارهای جهانبینی اصول اخلاقی – انسانی در اکثر دنیا بسیار مهم می‌باشد.

این تحقیق حاوی یک بررسی اجمالی از اخلاق کار، بحث تاریخی از مفهوم اخلاق کار و سپس بررسی نظریه‌های مدیریتی، روانشناختی و جامعه‌شناسی دربارة اخلاق کار است.

هدف از این تحقیق بررسی عوامل سازمانی مؤثر بر اخلاق کار در سازمانهای دولتی به منظور بالا بردن اخلاق کار و اصلاح فرهنگ و ارزشهای رایج در جامعه در ارتباط با کار می‌باشد.

اهمیت و ضرورت بررسی موضوع:

در دو سال اخیر بسیاری از مسئولین تأکید فراوانی بر تقویت وجدان کار در میان افراد جامعه داشته‌اند تا حدی که یکی از پیام‌های نوروزی مقام معظم رهبری به این امر اختصاص یافت از سوی دیگر مسئولین کشور نیز به تناوب به لزوم گسترش فرهنگ کار و تولید و شناخت عوامل خروج از کم کاری و بی‌علاقگی نسبت به کار تأکید نموده‌اند. در پیام رئیس‌جمهور به اولین سمینار تکامل فرهنگ کار در سال 75 نیز به ضرورت بازنگری در فرهنگ کار در جامعه ایران در راستای برنامه توسعه اقتصادی اجتماعی کشور تأکید شده است. در قسمتی از پیام رئیس‌جمهور به این سمینار آمده است «اهتمام دستگاههای فرهنگ‌ساز جامعه در زدودن سنتهای غلط و اصلاح و گسترش احترام و ارزش کار و توجه مردم به کار و تلاش، تأثیر شایسته‌ای خواهد داشت.

در بررسیهای به عمل آمده میزان بهره‌وری در کشور بنا به نظر اکثر کارشناسان اقتصادی پایین است و لازم است فقدان فرهنگ و اخلاق کار مناسب در جامعه به عنوان یک معضل اقتصادی، اجتماعی تلقی گردد و برای شناسایی بهتر وضع موجود از نظر فرهنگ و اخلاق کار و عوامل مؤثر بر آن مطالعات و بررسی‌ها چه به صورت تحقیق و چه به صورت گفتگو در میان اندیشمندان انجام گیرد.


طرح مسأله:

به نظر می‌رسد در شرایط فعلی ایران، روحیه اخلاق کار در میان مردم ضعیف می‌باشد و افراد بویژه در محیط کار از زیر کار شانه خالی می‌نمایند و یا دچار کم‌کاری شدید هستند. از سوی دیگر بنظر می‌رسد در جامعه گرایش به مشاغل کاذب و یا مشاغلی که بدون زحمت و یا با اندک تلاش و کار درآمدهای کلان دارند زیاد است.

درواقع نوعی گریز از کار سخت در میان مردم وجود دارد. این تلقی منفی از کار تقریباً به اندیشه بسیاری از رهبران جامعه و اندیشمندان اقتصادی، اجتماعی سایه افکنده است و به هیچ وجه با فرهنگ منفی و متعالی اسلامی و مقتضیات و آرمانهای انقلابی هماهنگی ندارد.

آنچه به صورت رسمی منتشر شده نشان می‌دهد که در ایران کار مفید هفتگی برای صنایع 6 تا 9 ساعت است و به گفتة یکی از نمایندگان مجلس این مدت در ادارات دولتی 20 دقیقه تا 7 ساعت کار رسمی اداری است.

پرهیز از کارهای سنگین و بدنی، روی‌آوردن به مشاغل کاذب، علاقه‌مندی عمومی به کارهای خدماتی و واسطه‌گری، بی‌رغبتی نسبت به کارهای تولیدی، نشان ندادن جدیت و صداقت لازم در کار و انجام وظایف از نکات دردآور و تأسف‌باری است که چهرة جامعه را به گونة نامطلوبی معرفی می‌کند.

اخلاق کار در این بررسی از طریق یک شاخص 21 گزینه‌ای که در چهار گروه طبقه‌بندی شده مورد سنجش قرار گرفته است.

چهار ویژگی عبارتند از: 1- دلبستگی و علاقه به کار 2- جدیت در کار 3- روابط انسانی در محل کار 4- روح جمعی و مشارکت در کار

سپس درخصوص هریک از چهار ویژگی کلی 5 تا 6 خصوصیت قابل اندازه‌گیری درنظر گرفته شده و به صورت سؤال مطرح گردیده است.

هدف تحقیق:

هدف این تحقیق بررسی عوامل سازمانی مؤثر بر اخلاق کار در سازمانهای دولتی به منظور بالا بردن اخلاق کار و اصلاح فرهنگ و ارزشهای رایج جامعه در ارتباط با کار می‌باشد. در این تحقیق بر آن هستیم تا اهمیت این عوامل را به سازمانها نشان دهیم تا بتوانند با مدنظر قرار دادن این عوامل در سازمانهایشان ضمانتی برای اجرای قوانین و دستورالعملهایشان در اختیار داشته باشند. زیرا اخلاق ضامن اجرای قوانین و تقویت کننده و پرورش‌دهنده بعد معنوی انسانهاست.

فرضیات تحقیق:

تحقیق حاضر در برگیرندة چهار فرضیه است که عبارتند از:

1- کیفیت اعمال مدیریت سازمان از عوامل مؤثر بر اخلاق کارکنان در سازمان است که این فرضیه خود موارد ذیل را دربر می‌گیرد.

الف) سهیم نمودن کارکنان در تصمیم‌گیری ب) دادن آزادی عمل به کارکنان

ج) نوع برخورد مدیریت با کارکنان

2- محیط و فضای عینی سازمان از عوامل مؤثر بر اخلاق کار کارکنان است که این فرضیه شامل موارد زیر است:

الف) سروصدای محل کار ب) نور محل کار ج) وضع تهویه هوا و تناسب گرما و سرمای محل کار ت) امنیت جانی در محیط کار
ث) سرویسهای نظافت و بهداشت در محل کار

3- نظام ارزشیابی عملکرد سازمان از عوامل مؤثر بر اخلاق کار کارکنان است که این فرضیه شامل موارد زیر است:

الف) ارتقای شغلی ب) پاداش و تشویق و تنبیه ج) مبنای ترفیعات و تشویقات

4- مشخصات فردی کارکنان سازمان از عوامل مؤثر اخلاق کاری آنان است. این فرضیه نیز بنوبه خود موارد ذیل را دربر می‌گیرد.

الف) تأثیر جنسیت به اخلاق کار ب) تأثیر وضع تأهل بر اخلاق کار

پ) تأثیر بیماری بر اخلاق کار ت) تأثیر انگیزه و نگرش فرد نسبت به اخلاق کار

متغیرهای تحقیق:

در این بررسی اخلاق کار متغیر وابسته و عوامل سازمانی که بر اخلاق کار تأثیر می‌گذارند متغیرهای مستقل هستند. در این بررسی عوامل سازمانی که به اخلاق کار تأثیر می‌گذارند در چهار مقوله طبقه‌بندی شده‌اند:

1- کیفیت اعمال مدیریت سازمان که شامل سهیم نمودن کارکنان در تصمیم‌گیری، دادن آزادی عمل در کار و نوع برخورد مدیریت با کارکنان است.

2- محیط و فضای عینی سازمان که در پنج مقوله طبقه‌بندی شده‌اند شامل سروصدای محیط کار، نور محل کار، وضع تهویه و تناسب گرما و سرمای محل کار، امنیت جانی در محل کار و سرویسهای نظافت و بهداشت در محل کار می‌باشد.

3- نظام ارزشیابی که شامل ارتقای شغلی، پاداش، تشویق، تنبیه و بنای ترفیعات و تشویقات می‌باشد.

4- مشخصات فردی کارکنان که شامل سن، جنسیت، وضع تأهل و سلامتی جسمی است.

تعریف اصطلاحات و واژه‌ها:

کار: از نظر لغوی عبارت است از شغل که در ایران باستان به شکل Kar و Karya آمده است. (فرهنگ معین)

کار از نظر فیزیکی: تغییر شکل یافتن کار توسط یک مجموعة ارزشی را گویند.

تعهد سازمانی: ویلیامسون و اندرسون تعهد را شدت گسترش مشارکت فرد در سازمان، احساس تعلق به شغل و سازمان و احساس هویت تعریف کرده‌اند.

مسئولیت: تعهدی است از سوی فردی نسبت به انجام کاری (یا رسیدگی به اینکه دیگران چگونه آن کار را انجام می‌دهند.)

مسئولیت اخلاقی: داشتن ملاکها، اعتقادات یا ایده‌آل‌هایی که یک فرد یا گروه با جامعه بر مبنای آن عمل می‌کند.

مسئولیت اجتماعی: تعهد تصمیم‌گیرندگان برای اقداماتی است که بطور کلی علاوه بر تأمین منافع خودشان موجبات بهبود و رفاه جامعه را نیز فراهم می‌آورند.

مفهوم اخلاق: اخلاق جمع خلق، به معنی خوبیهاست. از نظر اصطلاحی تعاریف مختلفی از اخلاق شده است. مثلاً ابوعلی در کتاب تهذیب‌الاخلاق و تطهیر‌الاعراق می‌گوید: خلق حالی است برای جان انسانی که او را برای فکر و تأمل بسوی کارهایی بر می‌انگیزد. پس حال را دو نوع تقسیم می‌کنند:

1- حالتی که طبیعی است و از اصل نراج ناشی شده است.

2- حالتی که به واسطه عادت و تمرین بدست می‌آید و چه بسا مبدأ آن فکر می‌باشد. سپس بطور متوالی استمرار بر آن پیدا می‌شود تا ملکه و خلق گردد.

یا علامه طباطبائی معتقد است: انسان با نیروهای خود می‌تواند خیر و شر و نفع و ضرر واقعی را بسنجند.

فایل ورد 19 ص