لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 98 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بررسی میزان توجه جوانان به نقش و حضور امام زمان (عج) در زندگی روزمره
1
مقدمه:
خدایا نمیدانم با چه زبانی تو را بستایم، چرا که اگر در عصر جاهلیت چشم به این جهان میگشودم، چشمانم در زیر تلی از خاک بسته میشد و اگر در عصر بعد از رحلت پیامبر اکرم متولد میشدم، شاید من نیز در زمره ی طلحه و زبیر ها قرار میگرفتم.
اما چه بگویم از لطف بیکران تو!
چرا که در عصری که متعلق به امام زمان (عج) و نائب بر حقشان است، زندگی میکنم، عصر من، عصر ظهور مردی است از سلاله ی پیامبر خاتم (ص) امام خمینی (ره) مردی که آب و آینه و آفتاب در دست داشت. امروزه بشریت منتظر آن جامعه آرمانی و ایده آل است، زیرا که هیچ یک از نظریه های سوسیالیستی مارکسیستی، لیبرالیستی و ... نتوانسته است انسان را به آن مدینه فاضله ای که آروز دارد، برساند.
امامت خورشید حیات بخشی است که شیعه با اعتقاد به آن گره خورده و راه خویش را در تاریخ آغاز کرده و از اسلام خلفا و کج راهه ها و بی راهه ها جدا نموده است.
و در این راه رنج ها برده است، تا آنجا که به اعتراف برخی محققان آن قدر که در این راه شمشیر کشیده شده و جان فشانی شده، در هیچ برهه ای از زمان در مورد هیچ یک از دیگر آموزه های دین معنی دیدن بدین حد، شمشیر زده نشده و جان فشانی نشده است و این جان فشانی و اهتمام از آن جا برخاسته که پیامبر اسلام (ص)، آن قدر که به این امر سفارش می کرد به هیچ یک از امور دیگر سفارش نمیکرد و آن قدر که برای این مهم از اولین روزهای دعوت علنی تا آخرین لحظات عمرش در بستر بیماری گام بر میداشت و اقدام میکرد، برای هیچ کار دیگری اقدام و زمینه سازی نمیکرد.
بررسی میزان توجه جوانان به نقش و حضور امام زمان (عج) در زندگی روزمره
2
امروز و در این نسل ما امامت را پذیرفته ایم، ولی هنوز برای بسیاری از ما، مسئله امامت و بحث امام زمان (عج) گنگ و مبهم است و به صورت میراثی از آن پاسداری میشود میراثی که هنوز عمق و ضرورتش را نچشیده ایم.
اگر ما جایگاه امامت را بشناسیم و ضروتش را لمس کنیم بر اساس همان ضرورت وجود امام زمان (عج) را احساس میکنیم و از زیر بار اشکال های بنی اسرائیل آزاد میشویم و بر اساس همان ضرورت و احساس، به عشقی از امام میرسیم.
آن هم نه عشق ساده و سطحی که عشق شکل گرفته و جهت یافته.
در میان امامان شیعه، امام دوازدهم از ویژگی ها و امتیازهای خاصی برخوردار است.
او تنها کسی است که تمامیجهان را از عدل و داد سرشار خواهد ساخت، همانگونه که از ظلم و بیداد پر شده است. او کسی است که پیامبر (ص) و همه امامان، از سالیان دور، آمدن او را بشارت میدادند و با یاد او و دولت او شیعیان را آرامش میبخشیدند.
با امام بودن آثاری دارد و پشت کرده به او غرامتی، کسی با امام نور نباشد، گرفتار امام نار میشود و این، سنتی است الهی.
اهمیت مقوله مهدویت و نقش آن در اعتقاد مردم و بررسی آثار روان شناختی، تربیتی و اخلاقی اعتقاد به امام زنده، میطلبد تا از هر فرصتی برای پرداختن به این مهم بهره بجوییم و صد البته سینه هزار ساله در یکی دو کتاب هم خالی نمیشود، با یکی دو صفحه چه میتوان کرد؟!
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 75 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
خلاصه
شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک میدانند. شیطان پرستی را در گروه "راه چپ" مخالف با "راه راست" طبقه بندی میکنند. دست چپیها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستیها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگتر بدست میآورند. لاوییانها در واقع خدایی از جنس شیطان و یا خدایی دیگر را برای خود قائل نیستند. آنها حتی از قوانین شیطان نیز پیروی نمیکنند. این جنبه اعتقادی آنها به طور مکرر به اشتباه نادیده گرفته میشود و عموماً آنها را افرادی میشناسند که شیطان را به عنوان خدا پرستش میکنند.
شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنماییهای موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایشهای ادیان گذشته اجتناب می
کنند و بیشتر گرایشات خودپرستانه دارند. به گونهای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی میبینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون مادهگرایی و یا خودمحوری و جادومحوری هستند. به هر حال بعضی شیطان پرستان به طور داوطلبانه بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب میکنند. این یک جریان وارونه سازی را نشان میدهد. بر این مبنا شیطان پرستان به دو گروه اصلی شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی میشوند.
تاریخچه
مفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفته است. در اصل در سنت مسیحیان جودو، شیطان به عنوان بخشی از آفرینش دیده شده است که در برگیرنده قانونی است که میتواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با اختیار تام خود، قادر است مبارزه طلب باشد. (یادآور یکی از تفسیرهای یهودی که میگوید تنها زمانی که پتانسیل توانایی تخلف از خواست خدا را داشته باشید و با او مخالفت نکنید موجودی بسیار خوب خواهید بود) در خلال قرنها این مفهوم به مخالفت صرف علیه خداوند تحریف شده است.
این دیدگاه که هرچیزی نقطه مقابل خود را دارد و خداوند (تماماً خوب) باید یک نیروی خدای بد (شیطانی) نیز در مقابلش باشد (بسیار از الهههای قدیمی نیز این نیروهای بد را در خود داشته اند، به طور مثال تمدن مصر باستان نیز چنین باوری را داشته است).
با گسترش دین مسیحیت و بعد از آن اسلام، که هردو پیروان بسیاری بدست آوردند و یک رستگاری اعلا را برای خود قائل هستند و به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارند، و در میان آموزه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 69 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
خطبه 39
ومن خطبة له علیه السلام
[خطبها عند علمه بغزوة النعمان بن بشیر صاحب معاویة لعین التمر] [وفیها یبدی عذره، ویستنهض الناس لنصرته]
مُنِیتُّ بِمَنْ لاَ یُطِیعُ إِذَا أَمَرْتُ وَلا یُجِیبُ إِذَا دَعَوْ تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِکُمْ رَبَّکُمْ؟ أَمَا دِینٌ یَجْمَعُکُمْ، وَلاَ حَمِیَّةَ تُحْمِشُکُمْ! أَقُومُ فِیکُمْ مُسْتَصْرِخاً وَأُنادِیکُمْ مُتَغَوِّثاً فَلاَ تَسْمَعُونَ لی قَوْلاً، وَلاَ تُطِیعُون لِی أَمْراً، حَتَّى تَکَشَّفَ الاَُْمُورُ عَنْ عَوَاقِبِ الْمَساءَةِ، فَمَا یُدْرَکُ بِکُمْ ثَارٌ، وَلاَ یُبْلَغُ بِکُمْ مَرَامٌ، دَعَوْتُکُمْ إِلَى نَصْرِ إِخْوَانِکُمْ فَجَرْجَرْتُمْجَرْجَرَةَ الْجَمَلِ الاََْسَرِّة، وَتَثَاقَلْتُمْ تَثَاقُلَ الْنِّضْوِ الاََْدْبَرِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَیَّ مِنْ ضَعِیفٌ .
قوله علیه السلام : «مُتَذَائِبٌ» أی: مضطرب، من قولهم: تذاءبت الریح أی: اضطرب هبوبها، ومنه سمّی الذئب،
منیتبمن لا یطیع اذا امرت و لا یجیب اذا دعوت (من به مردمى مبتلا شدهام که اگر امر کنم اطاعت نمیکند و اگر دعوت کنماجابت نمیکند) .
رهبرى مبتلا به پیروانى نا آگاه از عظمت تکلیف
چه دلخراش است وضع روحى یک رهبر عظیم الشانى که از رهبرى کمترینسود مادى و مقامى براى خود منظور ننماید و از همه عوامل سعادت و فضیلتهمه ابعاد مردم جامعهاش مطلع باشد و شب و روز در راه بوجود آوردن همهعوامل سعادت و فضیلتبراى مردم جامعه خود لحظهاى آرامش نداشته باشد،با اینحال مردم آن جامعه او را درک نکنند و طعم تکالیف و وظائفى را که براىسعادت و فضیلت همان مردم متوجه میسازد نچشند!آرى،بسیار دلخراش وشکنجهزا است وضع روحى رهبرى که بمردم جامعه خود از افق بالاترىمىنگرد و خباثت و پلیدى دشمنان آن جامعه را از همه جهات درک میکند،ولى مردم آن جامعه با یک سستى و بیخیالى به زندگى احمقانه خود ادامه میدهند!باید گفت که آن مردم یا آگاهى از عظمت تکلیف نداشتند و یا شایستگى رهبر خود را به رهبرى قبول نکرده بودند و یا مبتلا به ضعف اراده بودند و یا خود محورىافراد آن جامعه،آنانرا از شناخت«حیات معقول»بىبهره ساخته بود.حقیقتاینست که با نظر به وضع عمومى جامعه آن دوران،همه این عوامل مزبوروجود داشته است،نه باین معنى که هر یک از افراد آن جامعه بوسیله همه اینعوامل پوچ و تباه شده بودند،بلکه بعضى از آنان بیکى از عوامل مزبوره،بعضى دیگر به چند عامل از آنها مبتلا بودند،مگر اقلیتى اسف انگیز که همشایستگى رهبر را برهبرى در حد اعلا و هم عظمت تکلیف و هم قدرت ارادهو انسان محورى را درک نموده و این امور را در«حیات معقول»خود عینیتبخشیده بودند،مانند مالک اشتر،عمار بن یاسر،اویس قرنى و امثال اینان.
لا ابا لکم،ما تنتظرون بنصر ربکم (اى مردمى که اصالت ندارید،براى یارى پروردگارتان در انتظار چه کسىو کدام روزى و چه حادثهاى نشستهاید) .
آخر در انتظار چه نشستهاید؟!
آیا در انتظار حادثهاى بالاتر از هجوم دشمن بىباک و خدانشناس وضد انسان نشستهاید؟! چه حادثهاى دردناکتر از کشته شدن انسانها و ویرانشدن دودمانها و ذلت و خوارى شکستى که از دشمن خونخوار نصیب شمامیگردد؟!در انتظار کدامین روزى نشستهاید؟!در انتظار روزى که رزمندگانتاندر خاک و خون بغلطند و کودکانتان پایمال و زنهایتان اسیر شوند و به بدترینوضعى مبتلا شوند؟!در انتظار کدامین رهبر نشستهاید؟!آیا من کمترینتفاوت و ترجیحى براى خود در میان شما قائلم؟!آیا شما را بمیدان جنگفرستاده،خودم به رفاه و آسایش مىپردازم؟!آیا سعادت و فضیلتى را کهموجب زندگانى اصیل شما میباشد درک نمىکنم؟!پس در انتظار چیستید و چشم براه کیستید؟!
اما دین یجمعکم و لا حمیة تحمشکم (آیا هیچ دینى ندارید که شما را اتحاد جمع کند و هیچ غیرتى نداریدکه شما را بر هجوم به دشمنانتان تحریک کند و به هیجان در آورد) .
یا بمقتضاى دینى که معتقدید از خود دفاع کنید یا بتحریک غیرت انسانى
با مضمون همین جمله بود که سرور شهیدان راه حق و حقیقت امام حسینعلیه السلام در روز عاشورا در کربلاى خونین،دشمن تبهکار را مخاطب قرارداده و فرمود:
ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فى دنیاکم(اگر براى شما دینى نیست و از روز معاد نمىترسید،اقلا در این دنیا آزاد مردباشید).اگر شما واقعا به دین اسلام[یا هر دینى که بر مبناى انسانیت استوار است]معتقد هستید،باید از خود دفاع کنید.و باید به اصول انسانى که حیات فردىو اجتماعى شما را تامین میکند پاى بند بوده و از تباهى حیات خود جلوگیرىنمائید.همه مبانى دین اسلام با تاکید و اصرار صریح به حفظ حیات وارزشهاى آن در این دنیا دستور داده است،و جائى براى هیچگونه عذر وبهانهاى در اسلام وجود ندارد. دستورات اسلام به جهاد و دفاع از مستضعفینو مبارزه با مستکبرین و طغیانگران بحدى قاطع و روشن است که قابل هیچگونهتاویل و چشم پوشى نیست.واگذار کردن حیات و رها کردن آن در عرصهطبیعت و محیط که هر لحظه در معرض تباه شدن بوسیله عوامل مزاحم طبیعتو انسان نماهاى قدرت پرست است،کفران نعمت الهى و رفتار مخالف مشیتالهى ا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 69 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
TTTTTT قرآن معجزه ی جاویدان الهی TTTTTT
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ôôôôôô قرآن معجزه ی جاویدان الهی صفحه ی شماره ی : **** 1 **** ôôôôôô
فهرست مطالب :
ردیف
عنوان
صفحه
1
مقدمه
2
2
مفهوم معجزه
2
3
آنچه لازم است درباره ی وجوه اعجاز قران بدانیم .
4
4
موادی که به اعجازقرآن اشاره دارند و در این پژوهش بررسی می شوند.
11
5
ادعای اعجاز در قرآن
12
6
مخاطب آیات تحدی کیست ؟
13
7
فصاحت و بلاغت قرآن
15
8
آیا الفاظ تکراری مانع ازفصاحت و بلاغت قرآن است ؟
21
9
جلوههای ادبی در قرآن ( داستان )
41
10
خبرهای غیبی قرآن
56
11
قرآن و مسئله ی قانون گذاری
58
12
قاطعیت و مصونیت از اشتباه
59
13
اتقان و یکنواختی قرآن
59
14
کتابی عظیم از زبان مردی درس ناخوانده
60
15
معجزات علمی قرآن
64
16
نتیجه گیری
67
TTTTTT قرآن معجزه ی جاویدان الهی TTTTTT
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ôôôôôô قرآن معجزه ی جاویدان الهی صفحه ی شماره ی : **** 2 **** ôôôôôô
مقدمه :
در اینکه ادیان زیادی وجود دارد شکی نیست . پیروان هر دینی بر ای حقانیت آیینشان دلایلی اظهار می کنند که رسیدگی به همه ی آن ها برای تشخیص حق از باطل کار مشکلی به نظر می رسد ؛ چرا که اثری از معجزات پیامبران آنان تا کنون باقی نمانده است. فقط مسلمانان هستند که مدعی هستند یکی از معجزات پیامبرشان به نام قرآن تا کنون باقی مانده و تحریف نیز نشده است. بنابر این اگر کسی یقین کند این کتاب معجزه است ؛ آن هم معجزه ای که کسی مانند مانند آن را نمی تواند بیاورد تکلیفش روشن است و طبق دستورات آن می تواند عمل کند.
مفهوم معجزه :
خلیل بن احمد (م 170 ق ) صاحب کهنترین کتاب لغت عرب،العین، « عجز» را به معنای ضعف و ناتوانی دانسته است . لسان العرب نیز بر همین پایه،صورتهای دیگر ساخته شده از این واژه را توضیح میدهد و می نویسد: « عَجَّزَ الرجلُ و عاجَزَ ؛ رفت و به او نرسید» پس استمرا در ناتوانی در معنای این لغت نهفته است و در همین معناست این آیهی شریفه:
« وَ الَّذِینَ سَعَوْا فِی آیَاتِنَا مُعَاجِزِینَ » [حج (22)، (53) ]
آنان که عاجزانه در ابطال آیات ما تلاش میکنند. [ یا این که در فکر معاجزه هستند و معاجزه به مفهوم کوشش هر یک از دو طرف در عاجز کردن طرف مقابل است]
إعْجاز به معنای عاجز و ناتوان و درمانده ساختن دیگری است و از همین باب است:
« وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعجِزَاللهَ فِی الأَرْضِ» [ جن(72) ، 12]
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 61 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
باب چهارم : آداب و آئین نگارش و نگاهدارى کتاب که ابزار علم و دانش است
آداب و آئین نگارش و موضوعات و مسائلى مربوط به کتاب
مباحث مربوط به آنها در طى بیست و پنج مسئله گزارش میشود.
1- اهمیت کتابت و نگارش و فوائد آن
موضوع کتابت و نگارش از ارجمندترین و مهمترین مطالب دینى و بزرگترین عامل صیانت نگهبانى شریعت مقدس اسلام است ، شریعت مقدس و قوانین الهى که از کتاب (قرآن )، و سنت ، و مجموعه اى از علوم شرعى ملهم از آندو، و نیز آن سلسله از معارف عقلى که فهم و شناخت کتاب و سنت بدآنها وابسته است ، تشکیل مى شود.
حکم و قانون کتابت و نگارش - بر حسب اهمیت علمى که نگارش مى یابد - به چند قسم تقسیم مى گردد:
1- چنانچه فراگرفتن آن علمى که نگارش مى یابد، واجب عینى باشد، نگارش آن نیز واجب عینى است ؛ زیرا حفظ و نگاهبانى چنین علمى ، متوقف بر نگارش آن مى باشد.
2- اگر تعلم آن علم ، در حد واجب کفائى باشد، کتابت و نگارش آن نیز، واجب کفائى است .
3- و اگر یادگیرى آن علم ، مستحب باشد، نگارش آن نیز مستحب خواهد بود.
ولى باید گفت که مسئله نگارش در رابطه با قرآن و حدیث در زمان ما، یعنى (عصر مؤ لف ) - بطور مطلق یعنى بدون هیچ قید و شرطى - واجب و ضرورى است ؛ زیرا اگر ما مناطق و اقطار مختلف جهان را در نظر گیریم به این حقیقت واقف مى گردیم که کتب دینى ، چنان دچار کمبود کمى و کیفى است که مى توان گفت تاکنون در اداء و اداء چنین تکلیفى - که داراى وجوب کفائى است - کارى رسا و کامل انجام نگرفته و به اداء وظیفه واجب کفائى قیام نشده است ، به ویژه در مورد کتب تفسیر قرآن و حدیث که در واقع آثار این دو علم رو به آشفتگى و فرسودگى نهاده ، و اعلام و رایات آن دستخوش واژگونگى گشته و دچار سرنگونى شده است . لذا در چنین دوره و زمانه اى بر هر فرد مسلمان کارآمد، واجب کفائى است که دست اندر کار نگارش و حفظ و صیانت و تصحیح و روایت مطالب این دو علم گرانقدر شده ، و در این جهت از بذل هر گونه مساعى دریغ نورزد.
از جمله قواعد قطعى و مسلم این است که اگر در اداء تکلیفى که داراى وجوب کفائى است ، در حدى - که حوائج مردم از رهگذر آن تاءمین گردد - قیام و اقدامى نشود باید همه افراد جامعه نسبت به آن ، احساس وظیفه و مسئولیت نمایند و در انجام آن بکوشند؛ و در صورتیکه نسبت به آنها کوتاهى و سهل انگارى شود همگى مجرم و
3
گناهکار خواهند بود.
بنابراین ، تکالیفى که به عنوان واجب کفائى در عهده مردم قرار گرفته است تا وقتى که فرد و یا افراد کارآمد و باکفایتى درباره آنها اقدام نکنند، و نیاز مردم را در رابطه با آن برطرف نسازند، مسئولیت اداء آنها - همسان و هموزن با واجب عینى - بر دوش همه افراد، سنگینى مى کند که باید آنها را انجام دهند.
علاوه بر این ، درباره کتابت و نگارش آثار دینى و علمى ، احادیث فراوانى به چشم مى خورد که بر طبق آنها مسئله نگارش ، مورد تشویق و تحریص قرار گرفته و پاداش مهمى در برابر اداء این وظیفه دینى مقرر شده است ، از آن جمله پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) فرمود:
((علم و دانش را به بند آرید و از آن صیانت و نگاهبانى کنید.)) عرض کردند: راه و رسم به بند کشیدن علم و دانش چیست ؟ فرمود: ((کتابت و نگارش آن (475) )) (که این کار از تداوم و استمرار و بقاء علم و دانش ، صیانت مى کند).
روایت شده است که مردى از انصار حضور پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) مى رسید و در مجلس او شرکت مى جست و سخنانى از آن حضرت مى شنید که سخت او را به وجد مى آورد و براى او شگفت انگیز مى نمود بطوریکه شیفته سخنان آن حضرت مى شد؛ ولى نمى توانست آنها را به خاطر بسپارد: لذا نگرانى خود را از جهت ضعف و کمبود حافظه ، با حضرت در میان گذاشت ، رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) به او فرمود: براى حفظ و نگاهدارى این سخنان ، از دست خویش مدد گیر و به دستش اشاره فرمود که گفتار و بیاناتش را بنویسد(476) .
حسن بن على یعنى امام مجتبى (علیه السلام ) فرزندان و خواهرزادگان خود را فرا خواند و به آنها فرمود: اگرچه شما هم اکنون به عنوان افراد کوچک و خردسال فامیل و قوم خویش خود به شمار مى آیید، ولى این امید هم وجود دارد که بزرگان قوم و گروهى دیگر باشید؛ لذا بر شما لازم است که علم و دانش را فراگیرید. و اگر در جمع شما کسانى دیده شوند که نتوانند علم و دانش را فراگیرند و یا در خاطر بسپارند باید به نگارش علم قیام کرده و آن نوشته علمى را در خانه هاى خویش قرار داده و از آن نگهبانى کنند(477) .
ابى بصیر مى گوید از امام صادق (علیه السلام ) شنیدم که مى فرمود: ((براى نگارش (حقایق دینى ) دست به کار گردید؛ زیرا شما نمى توانید این حقایق را - جز از طریق نگارش آن - در خاطر خود حفظ نموده و از آن