گوشواره گیلاس

دانلود پرسشنامه , پرسشنامه های روانشناسی , پرسشنامه مدیریت , سایت پرسشنامه, پرسشنامه های استاندارد

گوشواره گیلاس

دانلود پرسشنامه , پرسشنامه های روانشناسی , پرسشنامه مدیریت , سایت پرسشنامه, پرسشنامه های استاندارد

مقاله در مورد جوانان و امام عصر

مقاله در مورد جوانان و امام عصر

مقاله-در-مورد-جوانان-و-امام-عصرلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 98 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏بررسی میزان توجه جوانان به نقش و حضور امام زمان (عج) در زندگی روزمره
1
‏مقدمه:‏
‏خدایا ن‏می‏‌‏دانم با چه زبانی تو را بستایم‏، چرا که اگر در ‏عصر جاهلیت چشم به این جهان ‏می‏‌‏گشودم، چشمانم در زیر تلی‏ از خاک بسته ‏می‏‌‏شد‏ و اگر در عصر ‏بعد‏ از رحلت پیامبر اکرم متولد ‏می‏‌‏شد‏م، شاید من نیز در زمره ی طلحه و زبیر ها قرار ‏می‏‌‏گرفتم.
‏اما چه بگویم از لطف بیکران تو!
‏چرا که در عصری که متعلق به امام‏ زمان (عج) و نائب بر حقشان است،‏ ‏زندگی ‏می‏‌‏کنم، عصر من، عصر ظهور مردی است از سلاله ی پیامبر خاتم (ص) امام خمینی‏ (ره) مردی که آب و آینه و آفتاب‏ در دست داشت. امروزه بشریت منتظر آن جامعه آرمانی و ایده آل است، زیرا که هیچ یک از نظریه های سوسیالیستی مارکسیستی، لیبرالیستی و ... نتوانسته است انسان را به آن مدینه‏ فاضله ای که آروز دارد، برساند.
‏امامت خورشید ‏حیات بخشی است که شیعه با اعتقاد به آن گره خورده و راه خویش را در تاریخ آغاز کرده و از اسلام خلفا و کج راهه ها و بی راهه ها جدا نموده است.
‏و در این راه رنج ها برده است، تا آنجا که به اعتراف برخی محققان آن قدر که در این راه شمشیر کشیده شده و‏ ‏جان فشانی شده، در هیچ برهه ای از زمان در مورد هیچ یک از دیگر آموزه‏ های دین‏ معنی دیدن‏ بدین حد‏، شمشیر زده ‏ن‏شده و جان فشانی نشده است و‏ ‏این جان فش‏انی و اه‏تمام از آن جا برخاسته که ‏پیامبر اسلام (ص)، آن قدر که به این امر سفارش می کرد ‏به هیچ یک از امور دیگر سفارش ن‏می‏‌‏کرد و آن قدر که برای این مهم از اولین ‏روزهای دعوت علنی تا ‏‌‏آخرین لحظات‏ عمرش در بستر بیماری گام بر ‏می‏‌‏داشت و اقدام ‏می‏‌‏کرد، برای هیچ کار دیگری اقدام و زمینه سازی ن‏می‏‌‏کرد.
‏بررسی میزان توجه جوانان به نقش و حضور امام زمان (عج) در زندگی روزمره
2
‏امروز و در این نسل ما امامت را پذیرفته ایم، ولی هنوز برای بسیاری از ما، ‏مسئله امامت ‏و ‏بحث ‏ا‏مام زمان (عج) گنگ و‏ ‏مبهم است و به صورت میراثی از آن پاسداری ‏می‏‌‏شود میراثی که هنوز عمق و ضرورتش را نچشیده ایم.
‏اگر ما جایگاه امامت را بشناسیم و ضروتش را لمس کنیم بر اساس همان ضرورت وجود امام زمان (عج) را احساس ‏می‏‌‏کنیم و از ز‏یر بار اشکال های بنی اسرائیل آزا‏د ‏می‏‌‏شویم و بر اساس همان ضرو‏رت و‏ ‏احساس‏،‏ به عشقی از امام ‏می‏‌‏رسیم‏.
‏آن هم نه عشق ساده و سطحی که عشق شکل گرفته و جهت یافته‏.‏
‏در میان امامان شیعه،‏ امام دوازدهم از ویژگی ها و امتیازهای خاصی برخوردار است.
‏او تنها کسی است که تما‏می‏‌‏جهان را از عدل و داد سرشار خواهد ساخت، همانگونه که از ظلم و بیداد پر شده است. او کسی است که پیامبر (ص) و همه امامان، از سالیان دور، آمدن او را بشارت ‏می‏‌‏دادند و با یاد او و د‏ولت او شیعیان را آرامش ‏می‏‌‏بخشیدند.‏
‏با امام بودن آثاری دارد ‏و پشت‏ ‏کرده به او غرامتی، کسی با امام نور‏ نباشد، گرفتار امام نار ‏می‏‌‏شود و این، سنتی است الهی.
‏اهمیت مقوله‏ مهدویت و نقش آن در اعتقاد مردم و بررسی آثار رو‏ان شناختی، تربیتی و اخلاقی اعتقاد‏ به امام زنده، ‏می‏‌‏طلبد تا از هر فرصتی بر‏ای پرداختن به این مهم بهره بجوییم و صد‏ البته سینه هزار ساله در یکی دو کتاب هم خالی ن‏می‏‌‏شود، با یکی دو صفحه چه ‏می‏‌‏توان کرد؟!

 

دانلود فایل

مقاله در مورد شیطان

مقاله در مورد شیطان

مقاله-در-مورد-شیطانلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 75 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏خلاصه
‏شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک می‏‌‌‏دانند. شیطان پرستی را در گروه "راه چپ" مخالف با "راه راست" طبقه بندی می‏‌‏کنند. دست چپی‏‌‏ها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستی‏‌‏ها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگ‏‌‏تر بدست می‏‌‌‏آورند. ‏لاوییان‏‌‏ها‏ در واقع خدایی از جنس شیطان و یا خدایی دیگر را برای خود قائل نیستند. آنها حتی از قوانین شیطان نیز پیروی نمیکنند. این جنبه اعتقادی آنها به طور مکرر به اشتباه نادیده گرفته می‏‌‏شود و عموماً آنها را افرادی میشناسند که ‏شیطان‏ را به عنوان خدا پرستش می‏‌‏کنند.
‏شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنمایی‏‌‏های موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایش‏‌‏های ادیان گذشته اجتناب می
‏‌‏کنند و بیشتر گرایشات خودپرستانه دارند. به گونه‏‌‏ای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی می‏‌‏بینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون ‏ماده‏‌‏گرایی‏ و یا خودمحوری و جادومحوری هستند. به هر حال بعضی شیطان پرستان به طور داوطلبانه بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب می‏‌‏کنند. این یک جریان وارونه سازی را نشان می‏‌‏دهد. بر این مبنا شیطان پرستان به دو گروه اصلی شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی می‏‌‏شوند.
‏تا‏ریخچه
‏مفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفته است. در اصل در سنت مسیحیان جودو، شیطان به عنوان بخشی از آفرینش دیده شده است که در برگیرنده قانونی است که می‏‌‏تواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با اختیار تام خود، قادر است مبارزه طلب باشد. (یادآور یکی از تفسیرهای یهودی که می‏‌‏گوید تنها زمانی که پتانسیل توانایی تخلف از خواست خدا را داشته باشید و با او مخالفت نکنید موجودی بسیار خوب خواهید بود) در خلال قرنها این مفهوم به مخالفت صرف علیه خداوند تحریف شده است.
‏این دیدگاه که هرچیزی نقطه مقابل خود را دارد و خداوند (تماماً خوب) باید یک نیروی خدای بد (شیطانی) نیز در مقابلش باشد (بسیار از الهه‏‌‏های قدیمی نیز این نیروهای بد را در خود داشته اند، به طور مثال تمدن مصر باستان نیز چنین باوری را داشته است).
‏با گسترش دین مسیحیت و بعد از آن اسلام، که هردو پیروان بسیاری بدست آوردند و یک رستگاری اعلا را برای خود قائل هستند و به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارند، و در میان آموزه

 

دانلود فایل

مقاله در مورد خطبه 39

مقاله در مورد خطبه 39

مقاله-در-مورد-خطبه--39لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 69 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏خطبه 39
‏ومن خطبة له علیه السلام
[‏خطبها عند علمه بغزوة النعمان بن بشیر صاحب معاویة لعین التمر] [‏وفیها یبدی عذره، ویستنهض الناس لنصرته]
‏مُنِیتُّ بِمَنْ لاَ یُطِیعُ إِذَا أَمَرْتُ وَلا یُجِیبُ إِذَا ‏دَعَوْ تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِکُمْ رَبَّکُمْ؟ أَمَا دِینٌ یَجْمَعُکُمْ، وَلاَ ‏حَمِیَّةَ تُحْمِشُکُمْ! أَقُومُ فِیکُمْ مُسْتَصْرِخاً وَأُنادِیکُمْ مُتَغَوِّثاً ‏فَلاَ تَسْمَعُونَ لی قَوْلاً، وَلاَ تُطِیعُون لِی أَمْراً، حَتَّى تَکَشَّفَ ‏الاَُْمُورُ عَنْ عَوَاقِبِ الْمَساءَةِ، فَمَا یُدْرَکُ بِکُمْ ثَارٌ، وَلاَ ‏یُبْلَغُ بِکُمْ مَرَامٌ، دَعَوْتُکُمْ إِلَى نَصْرِ إِخْوَانِکُمْ ‏فَجَرْجَرْتُمْجَرْجَرَةَ الْجَمَلِ الاََْسَرِّة، وَتَثَاقَلْتُمْ تَثَاقُلَ ‏الْنِّضْوِ الاََْدْبَرِ ثُمَّ خَرَجَ إِلَیَّ مِنْ ضَعِیفٌ .
‏قوله علیه السلام : «مُتَذَائِبٌ» أی: مضطرب، من قولهم: تذاءبت ‏الریح أی: اضطرب هبوبها، ومنه سمّی الذئب،
‏منیت‏بمن لا یطیع اذا امرت و لا یجیب اذا دعوت (من به مردمى مبتلا شده‏ام که اگر امر کنم اطاعت نمیکند و اگر دعوت کنم‏اجابت نمیکند) .
‏رهبرى مبتلا به پیروانى نا آگاه از عظمت تکلیف
‏چه دلخراش است وضع روحى یک رهبر عظیم الشانى که از رهبرى کمترین‏سود مادى و مقامى براى خود منظور ننماید و از همه عوامل سعادت و فضیلت‏همه ابعاد مردم جامعه‏اش مطلع باشد و شب و روز در راه بوجود آوردن همه‏عوامل سعادت و فضیلت‏براى مردم جامعه خود لحظه‏اى آرامش نداشته باشد،با اینحال مردم آن جامعه او را درک نکنند و طعم تکالیف و وظائفى را که براى‏سعادت و فضیلت همان مردم متوجه میسازد نچشند!آرى،بسیار دلخراش وشکنجه‏زا است وضع روحى رهبرى که بمردم جامعه خود از افق بالاترى‏مى‏نگرد و خباثت و پلیدى دشمنان آن جامعه را از همه جهات درک میکند،ولى مردم آن جامعه با یک سستى و بیخیالى به زندگى احمقانه خود ادامه میدهند!باید گفت که آن مردم یا آگاهى از عظمت تکلیف نداشتند و یا شایستگى رهبر خود را به رهبرى قبول نکرده بودند و یا مبتلا به ضعف اراده بودند و یا خود محورى‏افراد آن جامعه،آنانرا از شناخت‏«حیات معقول‏»بى‏بهره ساخته بود.حقیقت‏اینست که با نظر به وضع عمومى جامعه آن دوران،همه این عوامل مزبوروجود داشته است،نه باین معنى که هر یک از افراد آن جامعه بوسیله همه این‏عوامل پوچ و تباه شده بودند،بلکه بعضى از آنان بیکى از عوامل مزبوره،بعضى دیگر به چند عامل از آنها مبتلا بودند،مگر اقلیتى اسف انگیز که هم‏شایستگى رهبر را برهبرى در حد اعلا و هم عظمت تکلیف و هم قدرت اراده‏و انسان محورى را درک نموده و این امور را در«حیات معقول‏»خود عینیت‏بخشیده بودند،مانند مالک اشتر،عمار بن یاسر،اویس قرنى و امثال اینان.
‏لا ابا لکم،ما تنتظرون بنصر ربکم (اى مردمى که اصالت ندارید،براى یارى پروردگارتان در انتظار چه کسى‏و کدام روزى و چه حادثه‏اى نشسته‏اید) .
‏آخر در انتظار چه نشسته‏اید؟!‏
‏آیا در انتظار حادثه‏اى بالاتر از هجوم دشمن بى‏باک و خدانشناس وضد انسان نشسته‏اید؟! چه حادثه‏اى دردناکتر از کشته شدن انسانها و ویران‏شدن دودمانها و ذلت و خوارى شکستى که از دشمن خونخوار نصیب شمامیگردد؟!در انتظار کدامین روزى نشسته‏اید؟!در انتظار روزى که رزمندگانتان‏در خاک و خون بغلطند و کودکانتان پایمال و زنهایتان اسیر شوند و به بدترین‏وضعى مبتلا شوند؟!در انتظار کدامین رهبر نشسته‏اید؟!آیا من کمترین‏تفاوت و ترجیحى براى خود در میان شما قائلم؟!آیا شما را بمیدان جنگ‏فرستاده،خودم به رفاه و آسایش مى‏پردازم؟!آیا سعادت و فضیلتى را که‏موجب زندگانى اصیل شما میباشد درک نمى‏کنم؟!پس در انتظار چیستید و چشم براه کیستید؟!
‏اما دین یجمعکم و لا حمیة تحمشکم (آیا هیچ دینى ندارید که شما را اتحاد جمع کند و هیچ غیرتى نداریدکه شما را بر هجوم به دشمنانتان تحریک کند و به هیجان در آورد) .
‏یا بمقتضاى دینى که معتقدید از خود دفاع کنید یا بتحریک غیرت انسانى‏
‏با مضمون همین جمله بود که سرور شهیدان راه حق و حقیقت امام حسین‏علیه السلام در روز عاشورا در کربلاى خونین،دشمن تبهکار را مخاطب قرارداده و فرمود:
‏ان لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فى دنیاکم(اگر براى شما دینى نیست و از روز معاد نمى‏ترسید،اقلا در این دنیا آزاد مردباشید).اگر شما واقعا به دین اسلام[یا هر دینى که بر مبناى انسانیت استوار است]معتقد هستید،باید از خود دفاع کنید.و باید به اصول انسانى که حیات فردى‏و اجتماعى شما را تامین میکند پاى بند بوده و از تباهى حیات خود جلوگیرى‏نمائید.همه مبانى دین اسلام با تاکید و اصرار صریح به حفظ حیات وارزشهاى آن در این دنیا دستور داده است،و جائى براى هیچگونه عذر وبهانه‏اى در اسلام وجود ندارد. دستورات اسلام به جهاد و دفاع از مستضعفین‏و مبارزه با مستکبرین و طغیانگران بحدى قاطع و روشن است که قابل هیچگونه‏تاویل و چشم پوشى نیست.واگذار کردن حیات و رها کردن آن در عرصه‏طبیعت و محیط که هر لحظه در معرض تباه شدن بوسیله عوامل مزاحم طبیعت‏و انسان نماهاى قدرت پرست است،کفران نعمت الهى و رفتار مخالف مشیت‏الهى ا

 

دانلود فایل

مقاله در مورد معجزه جاوید

مقاله در مورد معجزه جاوید

مقاله-در-مورد-معجزه-جاویدلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 69 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏ TTTTTT‏ ‏قرآن معجزه ی جاویدان الهی ‏ TTTTTT
‏-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
‏-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ôôôôôô ‏ ‏قرآن معجزه ی جاویدان الهی ‏ ‏صفحه ی شماره ی :‏ **** 1‏ ****‏ ôôôôôô
‏فهرست مطالب :
‏ردیف
‏ عنوان
‏ صفحه
‏ ‏1
‏مقدمه
‏ ‏ 2
‏ 2
‏مفهوم معجزه
‏ 2
‏ 3
‏آنچه لازم است درباره ی وجوه اعجاز قران بدانیم ‏.
‏ 4
‏ 4
‏موادی که به اعجازقرآن اشاره دارند و در این پژوهش بررسی می شوند‏.
‏ 11
‏ 5
‏ادعای اعجاز در قرآن
‏ 12
‏ 6
‏مخاطب آیات تحدی کیست ؟
‏ 13
‏ 7
‏فصاحت و بلاغت قرآن
‏ 15
‏ 8
‏آیا الفاظ تکراری مانع ازفصاحت و بلاغت قرآن است ؟
‏ 21
‏ 9
‏جلوه‌های ادبی در قرآن‏ ( داستان )
‏ 41
‏ 10
‏خبرهای غیبی قرآن
‏ 56
‏ 11
‏قرآن و مسئله ی قانون گذاری
‏ 58
‏ 12
‏قاطعیت و مصونیت از اشتباه
‏ 59
‏ 13
‏اتقان و یکنواختی قرآن
‏ 59
‏ 14
‏کتابی عظیم از زبان مردی درس ناخوانده
‏ 60
‏ 15
‏معجزات علمی قرآن
‏ 64
‏ 16
‏نتیجه گیری
‏ 67
‏ TTTTTT‏ ‏قرآن معجزه ی جاویدان الهی ‏ TTTTTT
‏-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
‏-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ôôôôôô ‏ ‏قرآن معجزه ی جاویدان الهی ‏ ‏صفحه ی شماره ی :‏ **** 2‏ ****‏ ôôôôôô
‏مقدمه :
‏در اینکه ادیان زیادی وجود دارد شکی نیست . پیروان هر دینی بر ای حقانیت آیینشان دلایلی اظهار می کنند که رسیدگی به همه ی آن ها برای تشخیص حق از باطل کار مشکلی به نظر می رسد ؛ چرا که اثری از معجزات پیامبران آنان تا کنون باقی نمانده است. فقط مسلمانان هستند که مدعی هستند یکی از معجزات پیامبرشان به نام قرآن تا کنون باقی مانده و تحریف نیز نشده است. ‏بنابر این اگر کسی یقین کند این کتاب معجزه است ؛ آن هم معجزه ای که کسی مانند مانند آن را نمی تواند بیاورد تکلیفش روشن است و طبق دستورات آن می تواند عمل کند.
‏مفهوم معجزه :
‏خلیل بن احمد (م 170 ق ) صاحب کهن‌ترین کتاب لغت عرب،‌العین، « عجز» را به معنای ضعف و ناتوانی دانسته است . لسان العرب نیز بر همین پایه،‌صورت‌های دیگر ساخته شده از این واژه را توضیح می‌دهد و می نویسد: « عَجَّزَ الرجلُ و عاجَزَ ؛ رفت و به او نرسید» پس استمرا در ناتوانی در معنای این لغت نهفته است و در همین معناست این آیه‌ی شریفه:
‏«  وَ الَّذِینَ سَعَوْا فِی آیَاتِنَا مُعَاجِزِینَ » [حج (22)،‌ (53) ]
‏آنان که عاجزانه در ابطال آیات ما تلاش می‌کنند. [ یا این که در فکر معاجزه هستند و معاجزه به مفهوم کوشش هر یک از دو طرف در عاجز کردن طرف مقابل است]‌
‏إعْجاز به معنای عاجز و ناتوان و درمانده ساختن دیگری است و از همین باب است:
‏« وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعجِزَاللهَ فِی الأَرْضِ» [ جن‌(72) ، 12]

 

دانلود فایل

مقاله در مورد اهمیت کتابت و نگارش و فوائد آن

مقاله در مورد اهمیت کتابت و نگارش و فوائد آن

مقاله-در-مورد-اهمیت-کتابت-و-نگارش-و-فوائد-آنلینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 61 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

2
‏باب چهارم : آداب و آئین نگارش و ‏نگاهدارى کتاب که ابزار علم و دانش است 
‏آداب و آئین نگارش و ‏موضوعات و مسائلى مربوط به کتاب  
‏مباحث مربوط به آنها در طى بیست و پنج مسئله گزارش میشود.
1- ‏اهمیت کتابت و نگارش و فوائد آن 
‏موضوع کتابت و نگارش از ‏ارجمندترین و مهمترین مطالب دینى و بزرگترین عامل صیانت نگهبانى شریعت مقدس اسلام ‏است ، شریعت مقدس و قوانین الهى که از کتاب (قرآن )، و سنت ، و مجموعه اى از علوم ‏شرعى ملهم از آندو، و نیز آن سلسله از معارف عقلى که فهم و شناخت کتاب و سنت بدآنها ‏وابسته است ، تشکیل مى شود.
‏حکم و قانون کتابت و نگارش - بر حسب اهمیت علمى که ‏نگارش مى یابد - به چند قسم تقسیم مى گردد:
1- ‏چنانچه فراگرفتن آن علمى که نگارش ‏مى یابد، واجب عینى باشد، نگارش آن نیز واجب عینى است ؛ زیرا حفظ و نگاهبانى چنین ‏علمى ، متوقف بر نگارش ‍ آن مى باشد.
2- ‏اگر تعلم آن علم ، در حد واجب کفائى ‏باشد، کتابت و نگارش آن نیز، واجب کفائى است .
3- ‏و اگر یادگیرى آن علم ، مستحب ‏باشد، نگارش آن نیز مستحب خواهد بود.
‏ولى باید گفت که مسئله نگارش در رابطه با ‏قرآن و حدیث در زمان ما، یعنى (عصر مؤ لف ) - بطور مطلق یعنى بدون هیچ قید و شرطى - ‏واجب و ضرورى است ؛ زیرا اگر ما مناطق و اقطار مختلف جهان را در نظر گیریم به این ‏حقیقت واقف مى گردیم که کتب دینى ، چنان دچار کمبود کمى و کیفى است که مى توان گفت ‏تاکنون در اداء و اداء چنین تکلیفى - که داراى وجوب کفائى است - کارى رسا و کامل ‏انجام نگرفته و به اداء وظیفه واجب کفائى قیام نشده است ، به ویژه در مورد کتب ‏تفسیر قرآن و حدیث که در واقع آثار این دو علم رو به آشفتگى و فرسودگى نهاده ، و ‏اعلام و رایات آن دستخوش واژگونگى گشته و دچار سرنگونى شده است . لذا در چنین دوره ‏و زمانه اى بر هر فرد مسلمان کارآمد، واجب کفائى است که دست اندر کار نگارش و حفظ و ‏صیانت و تصحیح و روایت مطالب این دو علم گرانقدر شده ، و در این جهت از بذل هر گونه ‏مساعى دریغ نورزد.
‏از جمله قواعد قطعى و مسلم این است که اگر در اداء تکلیفى که ‏داراى وجوب کفائى است ، در حدى - که حوائج مردم از رهگذر آن تاءمین گردد - قیام و ‏اقدامى نشود باید همه افراد جامعه نسبت به آن ، احساس وظیفه و مسئولیت نمایند و در ‏انجام آن بکوشند؛ و در صورتیکه نسبت به آنها کوتاهى و سهل انگارى شود همگى مجرم و
3
‏گناهکار خواهند بود.
‏بنابراین ، تکالیفى که به عنوان واجب کفائى در عهده مردم ‏قرار گرفته است تا وقتى که فرد و یا افراد کارآمد و باکفایتى درباره آنها اقدام ‏نکنند، و نیاز مردم را در رابطه با آن برطرف نسازند، مسئولیت اداء آنها - همسان و ‏هموزن با واجب عینى - بر دوش همه افراد، سنگینى مى کند که باید آنها را انجام ‏دهند.
‏علاوه بر این ، درباره کتابت و نگارش آثار دینى و علمى ، احادیث فراوانى ‏به چشم مى خورد که بر طبق آنها مسئله نگارش ، مورد تشویق و تحریص قرار گرفته و ‏پاداش مهمى در برابر اداء این وظیفه دینى مقرر شده است ، از آن جمله پیامبر گرامى ‏اسلام (صلى الله علیه و آله ) فرمود:
((‏علم و دانش ‏را به بند آرید و از آن صیانت و نگاهبانى کنید.)) ‏عرض ‏کردند: راه و رسم به بند کشیدن علم و دانش چیست ؟ فرمود: ((‏کتابت و نگارش ‍ آن (475) )) (‏که این کار از تداوم و استمرار و بقاء علم و دانش ، صیانت ‏مى کند).
‏روایت شده است که مردى از انصار حضور پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله ) ‏مى رسید و در مجلس او شرکت مى جست و سخنانى از آن حضرت مى شنید که سخت او را به ‏وجد مى آورد و براى او شگفت انگیز مى نمود بطوریکه شیفته سخنان آن حضرت مى شد؛ ولى ‏نمى توانست آنها را به خاطر بسپارد: لذا نگرانى خود را از جهت ضعف و کمبود حافظه ، ‏با حضرت در میان گذاشت ، رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) به او فرمود: براى حفظ و ‏نگاهدارى این سخنان ، از دست خویش مدد گیر و به دستش اشاره فرمود که گفتار و ‏بیاناتش را بنویسد(476) .
‏حسن بن على یعنى امام مجتبى (علیه السلام ) ‏فرزندان و خواهرزادگان خود را فرا خواند و به آنها فرمود: اگرچه شما هم اکنون به ‏عنوان افراد کوچک و خردسال فامیل و قوم خویش خود به شمار مى آیید، ولى این امید هم ‏وجود دارد که بزرگان قوم و گروهى دیگر باشید؛ لذا بر شما لازم است که علم و دانش را ‏فراگیرید. و اگر در جمع شما کسانى دیده شوند که نتوانند علم و دانش را فراگیرند و ‏یا در خاطر بسپارند باید به نگارش علم قیام کرده و آن نوشته علمى را در خانه هاى ‏خویش قرار داده و از آن نگهبانى کنند(477) .
‏ابى بصیر مى ‏گوید از امام صادق (علیه السلام ) شنیدم که مى فرمود: ((‏براى نگارش (حقایق دینى ) دست به کار گردید؛ زیرا شما نمى ‏توانید این حقایق را - جز از طریق نگارش آن - در خاطر خود حفظ نموده و از آن

 

دانلود فایل