دانلود تحقیق نقش پل در رابطه با شهر اصفهان
دسته بندی | شهرسازی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 81 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 130 |
در ارتباط با شهرهائی که با رودخانه همراه بوده اند و نقش رودخانه عامل مهمی در حیات آنها داشته است پل مطرح می شود.اصفهان شهری در کنار رودخانه ی زاینده رود به همراه موقعیت خاص خویش در منطقه پر عبور از قدیم تا کنون در ارتباط با رودخانه نقش مهمی را در جهت سازه های مختلط با پل داشته است.
یهودیه و جی دو شهر در منطقه اصفهان امروزی به وسیله پل شهرستان به بخش جنوبی رودخانه زاینده رود مرتبط می شوند.
پل شهرستان دارای چندین اهمیت در منطقه به حساب می آید در درجه اول تنها راه ارتباطی با بخش جنوبی رودخانه و در درجه بعدی به عنوان مرکز کنترل در جهت ورود و خروج اجناس باجگیری شناسائی افرادی که به منطقه وارد و خارج می شود.
گفته میشود که پلی نیز در قبل از صفویه در منطقه اصفهان ساخته می شود و این پل در جای فعلی پل خواجو قرار داشته است و با طرح اندازی جدید توسط شاه عباس برای شهر اصفهان در جهت تقویت شبکه ارتباطی خویش که بر مبنای چهار باغ قرار داشته این پل مسدود می گردد که بعدها پل خواجو طراحی می شود.
البته بایستی توجه داشت که هنوز پل خواجو در این زمان طرح نبود و پل عباس آباد پلی که در این قسمت قرار داشته مورد توجه بوده است.
بستن پل خواجو به عنوان راه ارتباطی در جهت برگردان شبکه اقتصادی از جهت شرق به غرب بوده است وبعدا” که قدرت حکومتی صفوی در اصفهان پای محکم می کند شاه عباس با ساختن پل خواجو در این مکان شبکه سازی کالبدی اصفهان را کامل می سازد.
عاملی دیگری نیز در ساختن پلها در این شهر مورد توجه بوده و آن بنای این پلها به صورتی متفاوت از دیگر پلها در کشور. این عمل به صورت خاصی جامع عمل به خود پوشانیده است.
الف ـ نمای پلها شباهت به کاروانسرا در دوران صفویه دارد و مخصوصا” با توجه به قسمت شاه نشین پل و بر جهان ابتدا و انتهای این شباهت بیشتر می گردد.البته این شباهت را شاید بایستی در جهت ارتباطات بین شهری مطرح میگردد و پل همین موقعیت را در دو قسمت رودخانه ایفا می کند.
ب ـ حجم پلها شبیه به حجم پلهای اروپایی قرون رنسانس است(فلورانس ـ ونیز) که در ارتباط با مردم ساخته میشوند ـ فرم غرفه هائی به عنوان فروش تفریح چایخانه ها و غیره که پلهای دوران صفویه نیز شاید در این جهت تقلید شده باشند ولی به علت موقعیت سوق الجیشی که پیدا میکند شاه عباس را از این تفکر منصرف میسازد.
این دو عامل (الف و ب ) با منظر شهری ارتباط خاص بر قرار می سازند مجموعه بیشه ها ـ رودخانه و بالاخره عمارتی میان آب حتی در این مسئله کاربدان جای می رسد و مسئله ارتباطی پل در مرحله دوم قرار می گیرد. دو پل الله وردیخان و خواجو از نظر فنی ساختمان نیز در حدی مطرح می شوند که صرف نظر از عامل عبوری به عنوان پل مطرح کننده مسئله تقسیم آب تفریح و بالاخره داد و ستد مردم قرار می گیرند.بخش تقسیم آب پل خواجو شاید با جراٌت بتوان به عنوان یک شاهکار فنی ساختمانی مطرح ساخت که امروزه با پیچیدگی فراوانی در کیلومتری به چند دورتر صورت می گیرد. عامل تقسیم آب به همراه مادیها( جویهای تقسیم به اراضی آب ) در سطح منطقه جز طرحهای مهندسی و طرح انداز صفوی شیخ بهائی دانست در جمع سازه های کالبدی شهر اصفهان به خوبی قدرت حکومتی مشاهده می گردد که این قدرت با سیاست خاص برنامه ریزی شهری و با شناخت بر عوامل اقتصادی مردم که همه چیز را تابع خویش می کند چگونه قدمت و استحکام خویش را در جامعه ای پایدار ساخته و حتی بعد از انقراض قدرت حکومتی به عنوان استثنا ٌ در تاریخ این شهر با تمام آن خصوصیات با جزئی تغییرات قدرتهای حکومتی دیگر باقی و بر جا می ماند.
مراحل اهمیت رودخانه به همراه پلهایش به صورت زیر می توان عنوان کرد:
الف ـ یهودیه قلعه تبرک جی به همراه پل شهرستان پل مارنان.
ب ـ مسجد جامع میدان کهنه، قلعه تبرک پل شهرستان،پل مارنان.
ج ـ مسجد جامع میدان نقش جهان، چهار باغ، پل الله وردیخان.
د ـ مسجد جامع میدان نقش جهان،چهارباغ. پل الله وردیخان،پل مارنان، پل خواجو.
چهار باغ برای شاه عباس در طرح جدید شهری که عنوان می کرد اهمیت زیادی داشت و در این جهت بود که می خواست اولاٌ قدمت و کشش شاهرگ اقتصادی بازار را از طرف شرق به غرب برگردانیده شود. دوما” با تضعیف این عامل اقتصادی عامل بعدی یعنی پل شهرستان ضعیف می شد و در نتیجه دیگر آن کنترل هائی که گذشت مفهومی برای آن پل پیدا نمی کرد و پل الله وردیخان در انتهای چهار باغ اهمیت می یافت. در جهت تقویت پل الله وردیخان شاه عباس حتی به ایجاد منطقه ای ارمنی نشین در زیر رودخانة زاینده رود در بخش جنوبی غربی می کند و عبور و مرور ارامنه از پل الله وردیخان باعثی بر رونق این پل و شبکه چهارباغ می گردد.اساس شبکه بندی سازه اصفهان صفوی بر روی بازار از مسجد جامع میدان نقش جهان خیابان چهارباغ و رودخانه زاینده رود قرار دارد.پل خواجو اهمیت خاصی در این زمان داشته و با ساختن قصری خصوصی در ابتدای آن (قصر میرزا علیخان ) در واقع عبور و مرور از روی این پل بسته می شود.
طرح جامع شهر صفوی اصفهان با در نظر گرفتن عامل آب بعنوان عصاره حیات جامع مطرح شده و با توجه به این تمام فرمهای شهری انجام میگیرند .
طراحی براثر مادیها طراحی که منشع از سرچشمه اصلی بوم یعنی زاینده رود میگردد . طراحی بر اساس خیابانهای جدید مانند چهارباغ و چهارباغ صدر که مجددا” براساس عامل اقتصادی که بعد ازعامل کشاورزی مرحله قبل بعنوان تجارت زندگی روزمره به همراه بازا رو عبور از پلهائی که از رودخانه ی زاینده رود می گذرند و بالاخره خود رود خانه ای زاینده رود با انجام تقسیمات حیاتی آب در کننده هائی چون پل خواجو و تفریگاههای چون پل الله وردیخان مطرح میشود .
موقعیت امروزی سازه کالبدی شهر اصفهان چیست ؟ چندین پل مجموعهای مختلف و اهمیتها ... پلهای امروز بر روی زاینده رود که نقشی در حیات اصفهان بازی میکنند عبارتند از:
الف ـ پل خواجو
ب ـ پل الله وردیخان
ج ـ پل آذر
د ـ پل فلزی
ه ـ پل وحید
و ـ پل بزرگمهر
پلهای آذر ، فلزی ، وحید با توجه به ابعادشان بایستی جوابگوئی مهمی در حیات اصفهان داشته باشند بخصوص با ممنوعیت کامیون و اتوبوس از پلهای خواجو و الله وردیخان اما می بینیم که چه بی حساب این سه پل اخیر برروی زاینده رود زده شده اند و شاید فقط در مرحله ای پل وحید بتواند جوابگوی صحیح نیاز به شهر بشود .
پل الله رودیخان درست در محور مقابل چهارباغ مرکز حیاتی شهر صفوی اصفهان مطرح میشود و از طرف دیگر پل خواجو نیز در همین موقعیت را با چهار باغ صدر بازی می کند در صورتیکه پل آذر مطلقا” درچنین وضعی قرار ندارد و پل فلزی تقریبا به علت کور بودن یکطرفه بودن خیابان منتظری در مقابل خیابان حکیم نظامی عملکرد صحیح خود را ندارد و تنها شاید منهای پل وحید با تکمیل شبکه اتوبان کمربندی اصفهان در جهت ارتباط با خیابانهای خیام و وحید و شریان ارتباطی بین شمال و جنوب کشور از طریق جاده تهران و جاده شیراز و ذوب آهن و شهر کرد مفهومی واقع به خود گیرد .
درجمع مطالب گذشته دقیق به مهم بودن پلهای الله وردیخان و خواجو از نظر مردم و ارتباطات شهری پی می بریم و این بدان معنی است که امروز نیزبا اینکه سه پل جدید بر روی رودخانه شهر موجود هستند ولی این دو پل نه ازرونق افتاده اند و نه خود را باخته دارند .
تاریخچه پل خواجو :
پل خواجو چهارمین پل قدیمی است که از طرف مغرب برروی رودخانه زاینده رود قراردارد .هنگامیکه سیصد ذرع از پل چوبی بطرف پایین برویم به پل خواجو می رسیم که آن را پل بابارکن الدین ، پل شیرازی ، پل گهرستان ، پل حسن بیک ، پل تیموری و پل خواجو میگویند و درباره ساختمان و وجه تسمیه آن اقوال و روایات بسیاری نقل می کنند .از جمله این پل را خواجو که محله به این اسم را با جاده شیراز ربط می دهد ا زاین راه است که کاروانهای به هنگام خروج و دخول عبور می نمایند .
....... این پل که در سر راه قدیم اصفهان به شیراز ساخته شده بود .بنام پل حسن آباد و پل بابارکن الدین نیز خوانده می شود. احتمال داده اند که شالوده آن در زمان حسن بیک ترکمان یا حسن پاشا نامی از امرای تیموری گذاشته شده باشد . بهر حال قبل از صفویه در محل این پل، پلی وجود داشته است که واسطه ارتباط شهر اصفهان با قبرستان مشهور و قدیمی تخت فولاد بوده است . و چون درآن زمان مشهورترین مزارات تخت فولاد و بقعه بابا رکن الدین بیضاوی انصاری بوده است آن پل بنام بابارکن الدین نیز نامیده شده . در دوره پادشاهی شاه عباس ، محل پل حسن آباد یا بابارکن الدین را یقینا” پل ساده ای بوده و به علت موقع بسیار خوب آن در بستر شهری زاینده رود برای ایجاد پل با شکوه شاهی انتخاب کرده اند و پس از برچیدن آن پل شالوده و اساس پل شاهی را که امروز به پل خواجو بیشتر شهرت دارد ریخته اند . درباره انتخاب محل پل خواجو تا ورینه تاج و سیاح فرانسوی می نویسد شاه عباس از دو نظر محل مزبور را برای ساختن پل انتخاب کرد .یکی آنکه در این نقطه رود خانه عمیق و پر آب شده منظره زیبایی پیدا میکند دیگر آنکه راه گبرها که در پشت عمارت سعادت آباد اقامت دارند نزدیم شده از روی این پل جدید به شهر عبورو مرور نمایند .
پایه های پل از سنگ ساخته شد و طرف راست آن ( مقابل جریان رود خانه ) مثل جلوی کشتی تیز و نوک دار است که از فشار آب جلوگیری می کند . سمت چپ دارای پله های سنگی عریض و مرتفعی است که تا کف رودخانه اتصال دارد . در مواقع کم آبی همان سکو ها نشیمن تما شا چیان میباشد که از منظره زیبای رود و بیشه های سبز و خرم اطراف استفاده میکنند .
امتیاز پل خواجو برسایر پل های زاینده رود آن است که غیر از اختلاف جنبه معماری ـ تزینات کاشیکاری فراوان نیز دارد و پشت بغلهای چشمه های پایین و غرفه های بالا و بنای دو بیگلربیگی روی پل و نمای غرفه های طرفین پل با کاشیهای الوان مختلف تزیین شده ودر داخل اطاقها و گوشواره های بیگلر بیگی روی پل که اقامتگاه تفریحی پادشاه بود نقاشی شده است .
این پل بیست ویک دهانه دارد در ابتدا و انتهای پل سمت راست و چپ غرفه های یک طبقه ساخته شده ودر وسط پل عمارت دو طبقه گچ کاری بنا کرده اند . کاشیهای بیرون پل قدری ریخته و قدری بر جاست به عقیده کرزن.
تغییر کارکرد پل خواجو:
پل خواجو به مثابه قصری است که فضای سبز و استخر خود را به گونهای طبیعی در اختیار دارد . پل خواجو نیز مانند سی و سه پل فونکسیون متفاوت قصر،محل عبور ، محل استراحت و گردش درتابستان را داشته است این پل را در جای پل قدیمی دیگری با در نظرگرفتن سه کارکرد ساخته اند :به منظور فضائی برای گذر و استراحت ، دیگرمحلی برای ایجاد یک دریاچه مصنوعی ، و سوم و مهمترین فونکسیون پخش کردن آب و رساندن آن به مناطق کشاورزی مختلف .
برا ی انبار کردن آب در بالا دست پل، نخست کشوهای ساخته شده با الوار در شیارهای شیب داری که در دو بدنه آب روی زیری کنده شده پایین می دادند تا جلوی آب روی زیری را ببندد . این کشوها را با طنابهائی که به زیر طاق پل آویزان میکردند ، بالا می کشیدند و پایین می دادند پس از آنکه جلوی آب رودهای زیری بسته شده ، جلوی آب رودهای زیری بسته شده ،. جلوی آب رودهای بالای می ایستد.
برای جا گذاشتن کشوهای بالائی ـ کنار دیدگاههای میان پایه های پل، در سنگ جا سازی کرده اند . نخست دو سر الوارهای متکا را در آنجا می گذاشتند سپس پایین کشوها را در شیاری که روی تخته سنگهای پوششی آب روی زیری کنده شده بود جا می گذاشتند و بالای آنهارا به الوارهای افقی تکیه میدادند برای آنکه فشار آب بالائی ، الوارهای متکای آنهارا نشکند ، پشت الوارهای متکا ، شمع چوبی می زدند برای آنکه این شمعها از جا در نروند ، در تخته سنگهای پوشش آب روی زیری، برای جا گذاشتن پای شمعها جا سازی کرده اند.برای تقسیم آب در زیر پل خواجو، کشوهای آب روی زیری را بالا می کشیدند و آب روان شده را از زیر کشوها را در پایین دست، نزدیک لبه پله کان،سوراخ گرد کوچکی کنده اند که یک میله چوبی کددار (درجه بندی شده ) در آن فرو میردند و گودی آب آرام گرفته را اندازه می گرفتند و از روی آن مقدار آب روان شده را می سنجیدند.از منظره دریاچه مصنوعی که در قسمت غربی پل موجود می شده در دوره شاه عباس دوم و جانشینان او در مواقعی که در کاخهای سلطنتی ساحل زاینده رود ماند عمارت هفت دست و تالار آئینه خانه مراسمی برپا بوده استفاده می شده، به این ترتیب که بر روی آبهای بر هم انباشته مقابل قصرهای سلطنتی مراسم آتش بازی به عمل می آمده است.
برای کشتن انرژی آب،در پایین دست پل، پله کانی ساخته اند که آب روی آن فرو می ریزد و انرژیش را از دست بدهد،تا هنگام رسیدن به بستر رودخانه،انرژی خراشنده نداشته باشد که بستر رودخانه را بشوید. در میان پایه های پل، دیدگاهی به پهنای9/2 متر ساخته اند که از درون آنها سراسر زیر پل دیده می شود. از این دیدگاه ها (بیشتر از دیدگاه میانی ) مسیر آب به آبیاران فرمان می داده است.
همچنین پله های کناری و سرار زیر پل جایگاهی بوده است برای تفریح و استراحت مردم، تا خستگی خود را در کنار رود درآمیختگی زیبای آن با طبعیت از دوش بردارند.معماری پل خواجو تحت تاثیر معماری قصرهای صفوی است. به عنوان مثال شباهت مرکز پل بیگلربیکی را به کاخ هشت بهشت می توان نام برد.این دو فضا در دو ضلع شرقی و غربی پل شامل چند اطاق مزین به نقاشی است که اقامتگاه سلطنتی بوده است. و مواقعی که پادشاه قصد تماشای آبریزان پل را داشته، و یا به عنوان ویلائی تابستانه مورد استفاده خاندان شاهی بوده است. بعد از تعطیلات نوروز سال 1060 هجری به امر شاه عباس دوم پل خواجو را که بر زاینده رود بسته شده آئین بندی و چراغانی و گلریزان کردند و هر یک از غرفه های آن را یکی از امرا و بزرگان تزئین خود و پادشاه به مدت یک ماه در کنار رودخانه به عیش وعشرت پرداخت.
تغییرات پل خواجو:
در قسمتهای زیر سقف پل اطاقهای زیر سواره رو در بعضی قسمتها که سطح آجرها ریخته بوده و بیشتر هم این قسمتها در وسط اتاق اطاقها می باشد یک قشر گچ را به فرم آجرکاری خط کشی کرده اند. دیگر از کارهای مرمتی در پل خواجو نصب دیوار آجری مشبک در دهانه های کناری قسمت بیگلربیکی می باشد که به این ترتیب از ورود به داخل این قسمت جلوگیری شده است. همچنین در قسمت جلوی دهانه های بیگلر بیگی نردهائی جدید نصب گردیده است.کارهای مرمتی انجام شده عبارت است از تعویض سنگهای قسمتهای آبرو در جبهه شرقی پل و پر کردن حفره های ایجاد شده در جلوی سکوی سنگفرش در اثر ریزش پل و تعویض و ترمیم پله ها بوده است. این سنگفرشها در اثر مرور زمان ترکهایی برداشته اند و اختلاف سطحهایی با یکدیگر پیدا کرده و به صورتهائی غیر همگن در آمده بودند، در ابتدا این سنگها را برداشته و پس از زیر سازی آنها مجددا” همان سنگها را کار گذاشته و سطح سنگها را یکسان کرده اند. در مرحله بعدی پله ها را عوض کرده و فرمی شبیه به ساخت قبلی ایجاد کرده و در صورت امکان از سنگهای اصلی و در غیر این صورت از سنگهای جدید استفاده کرده اند در جبهه غربی پل نیز تعمیراتی انجام شده است. این کار علت فاصله پیدا کردن بین سنگها و معدوم شدن بعضی از سنگها بوده است مراحل کار در این مرحله عبارت بوده است از :
1ـ عوض کردن مسیر آب در یک قسمت پل.
2ـ برداشتن سنگهای موجود در کف آبروها.
3ـزیر سازی مجدد در قسمتهای مختلف.
4ـ سنگفرش مجدد مسیر با استفاده از سنگهای قدیمی در صورت امکان و استفاده از سنگهای جدید.
مراحل مختلف را در این مرحله می توان مشاهده نمود.همچنین سنگهایی از دیواره سکوها را نیز در جبهه غربی در صورت لزوم تعمیر و تعویض کرده اند. نمای غربی فعلی پل در عکس19 نمایان است.
از مهمترین اقداماتی که بر روی پل انجام گرفته، تعویض پیاده روهای پل می باشد. قبلا” دو پیاده رو به عرض حدود 70 سانتیمتر در طرفین سواره رو وجود داشته که لوله های آب و کابلهای برق و تلفن از داخل آن عبور می کرده است.به منظور کاهش رفت و آمد و جلوگیری از عبور کامیونها بزرگ و سنگین وزن و در نتیجه جلوگیری از صدمه زدن پل تعرض پیاده روها در برنامه کار قرار گرفته است مراحل مختلف کار:
1- در کنار پیاده روی قبلی پیاده روئی به عرض 140 سانت و ضخامت 20 سانت بتن ریزی شده است.
2ـ به منظور ازدیاد اصطکاک در کف پیاده روها شیارهائی بر روی قشر بتنی ایجاد شده است.
در جدول بندی کنار پیاده روها زائده هائی بتونی با فاصله هائی به تناوب به منظور جلوگیری از عبور ماشبن های سنگین ایجاد شده است.
تزئینات پل خواجو:
کاشیکاری پل خواجو حکایتی زیبا از هنر و مهارت مردم این بوم و سرزمین است سادگی و زیبائی ترکیب بندی آنها به شدت مورد تحسین بیننده قرار می گیرد. این کاشیکاریها در لچکیهای بالای قوسها در سراسر پل موجب زیباتر جلوه کردن آن شده اند.رعایت تناسبات هندسی و تقارن چه در طرح خود کاشی و چه در نقوش آن به نحو چشمگیری وجود دارد این از خصوصیات مشخص دوره صفویه می باشد. در تابلوهای نقاشی و کاشیکاریها نسبت جاهای خالی به پر تا حد امکان در این دوره برابر گرفته شده است.استفاده از رنگ در این دوره نسبت به دوره های پیشین تغییراتی کرده است. رنگ زرد بیشتر از هر دوره دیگر به خصوص در کارگاههای اصفهان توسعه پیدا می نمایند رنگها با ته رنگی از زرد پدیدار می گردند. رنگهای آبی علاوه بر لاجوردی و آبی کلبات،شامل آبی آسمانی و آبی خاکستری روشن می باشد.نمای شرقی پل در لچکی قوسهای بالائی با کاشی هفت رنگ پوشیده شده است. نقوش این کاشیها، انواع گل و بته، نقش ترنج و عناصر اسلیمی و خطائی می باشد. دو رنگ زرد و آبی در این کاشیها نظرها را جلب می نماید.
حاشیه دور لچکیها از عناصر بند خطائی پوشیده شده است.در قسمت مرکزی داخل پل نقشهای تکراری هندسی و غیر هندسی با رنگهای زیبا جلب توجه می کنند و نقش گل چند پر به صورت تکراری در زمینه آبی و سبز روشن نیز دیده می شود.
تاریخچه سی و سه چشمه ( الله وردیخان ) :
000000 پل ششم پل شاه عباس معروف به سی و سه چشمه است و آن قابل ذکر و تعریف می باشد این پل بر سر چهارباغ کهنه شاه عباسی است که از پلهای محاذی شهر است که شاه عباس بزرگ آن را به سر کاری الله وردی خان که از اعاظم امرا بوده بنا نمود و به اتمام رسانیده. پل مذکور وسیع و عریض چنانکه سه چهار عراده و گردون به ردیف یکدیگر به روی آن توانند رفت و موافق نام خود مشتمل است بر سی و سه چشمه. زیر آن را از سنگ و ساروج در کمال استحکام ساخته اند و بالای آن خیابان وسیعی است که به وسعتی که ذکر شد و در طرف آن غرفات درست نموده اند که مردمان در فصل بهار که به تفریح روند به غرفها بر سر آب می نشینند و طول آن هم زیاد و متصل است به باغچه ی پستی که در پیش روی چهار باغ علیا ساخته اند و بسیار با صفا و محکم پلی است و تا کنون به همان وضع و حالت باقی است. چهار باغ فعلی که از دوازه دولت شروع می شود به وسیله پل الله وردیخان به چهار باغ علیا اتصال یافته بود در منتهی الیه خیابان باغ عباس آباد و هزار جریب بنا شده بود که باغ اخیر هزار جریب مساحت داشت.بنای این پل را به الله وردیخان سردار دوست ویژه شاه نسبت می دهند.
فایل ورد 130 ص
دانلود تحقیق مفهوم کلی فضا و مکان
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 95 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 147 |
مفهوم فضا
« وابستگی انسان به فضا دارای ریشه های عمیق می باشد . این وابستگی از نیاز به درک روابط اجتماعی انسان جهت ثبت مفهوم و حاکمیت بر دنیای حوادث و رویدادها سرچشمه می گیرد . » [1]
انسان خود را با محیط وفق می دهد .
« بسیاری از حرکات [2] بشر واگر است بدین معنی که اشیاء مورد ارتباط مطابق با چنین روابطی به دوره نزدیک ، بیرونی ، اندورنی ، مفرد ، جمع و پیوسته و گسسته تقسیم گردیده اند . لذا فضا وجه خاصی از ایجاد ارتباط نمی باشد بلکه گونه ای است از هر ایجاد ارتباطی . [3] بنابراین فضا فقط یک جنبه از ارتباط کلی می باشد . « برای اینکه انسان بتواند تصورات خود را از قوه به فعل درآورد لازمست که روابط واگرا را درک نموده و آنها را در قالب یک مفهوم فضایی هم آهنگ نماید .
برادشتهای جدا شونده انسانهای اولیه ، روابطی واقعی هستند که بر اشیاء و نقاط دلالت داشته و به همین دلیل دارای رنگ عاطفی شدیدی می باشند . ( با این وجود فلاسفه یونانی فضا را شیئی بازتاب خوانده اند . [4]
سیر تاریخی مفهوم فضا
جهت آشنایی بیشتر با مفهوم کلی فضا سیر کلی را در تاریخ انجام می دهیم که به دلیل گسترده بودن موضوع وارد جزئیات بحث نخواهیم شد .
« هر چند مصری ها و هندی ها نظرات متفاوتی در مورد فضا داشتند ، اما در این اعتقاد اشتراک داشتند که هیچ خط مشخصی بین فضای درونی تصور و یا واقعیت ذهنی ، یا فضای برونی واقعیت عینی وجود ندارد . در واقع فضای درونی و ذهنی رؤیا ، اساطیر و افسانه ها با دنیای واقعی روزمره ترکیب شده بود . به همین ترتیب زمان به صورت یک توالی پی در پی که با سرعت ثابت جریان داشت محسوب نمی شد بلکه بین واقعیت و اسطوره در حرکت بود . جهان عینی و خارجی ای در بینش اساطیری آنگاه روشن می شود که نسبتی تشبیهی با جسم انسان پیدا کند و چون از سوی دیگر در اغلب اساطیر اعضای انسان با اجزای جهان منطبق است از این رو عالم نوعی وحدت « ارگانیک » می یابد . آنچه بیش از هر چیز در فضای اساطیری توجه را به خود معطوف می کند جنبه « ساختی » و نظام یافته فضاست ولی این فضای نظام یافته مربوط به صورت نوعی اساطیری است که برخاسته تخیل آفریننده اند .
مشخصه تفکر یونانیان در مورد فضا را می توان در تفکرات اقلیدسی یا هندسه اقلیدسی مشاهده نموده . البته پیش از اقلیدس ، مصری ها ، بابلیها و هندوها با هندسه آشنایی داشتند اما اقلیدس بود که کلیه این قضایا را جمع آوری کرد و پایه گذار علمی جدید شد . هندسه یک سیستم و نظام کاملی مبتنی بر انتزاع ذهنی بود . فضای اقلیدسی فضایی یکسان و همگن و پیوسته بود که در آن هیچ چاله ، برآمدگی یا انحنایی وجود نداشت . فضای اقلیدسی فضایی قابل اندازه گیری بود ….
در محیط مذهبی و دینی دوران مسیحیت ، فضا تکه تکه شد و همگنی خود را از دست داد و دیگر قابل اندازه گیری نبود . فضا جهت دار شد . بهشت در اوج و جهنم در نازلترین سطح بود ، اما هیچ کدام با فضای واقعی و روزمره در ارتباط نبود . میرچا الیاده می نویسید : « برای فرد مذهبی فضا همگن نیست و او در نقاط قطع و شکستی
می بیند . » این تصور بخشهای منفرد و مجزای فضا منجر به تکه تکه شدن بیشتر مفهوم فضا شد .
دکارت در حد فاصل بین دوران شکوفایی کلیسا از یک سو و اعتلای فلسفه اروپا از سوی دیگر به طور سیستماتیک هر یک از عقایدش را مورد شک و تردید قرار داد . روش دکارتی به همه سطوح قدر و منزلتی واحد می دهد و اشکال به عنوان قسمتهایی از فضای نامتناهی ( پیوسته و سه بعدی ) پدیدار می شوند . تا پیش از این فضا تنها اهمیتی کیفی داشت و مکان جسم به کمک عدد بیان نمی شد .
لایب نیتز نیز معتقد بود که فضا صرفاً سیستمی از روابط است . یکی از بهترین نکات تئوری مونادهای لایب نیتر دو نوع فضایی است که مطرح می کند : یکی ذهنی در ادراک هر موناد و دیگری عینی که شامل تجمع نقاط دید مونادهای متنوع است. [5]
نیوتن معتقد به مطلق بودن فضا و زمان داد دکانت فضا را اقلیدسی که تنها سه بعد داشت می دانستد . از نظر کانت فضا و زمان مسائل مفهومی و شهودی در ذهن انسان بودند .
در دیدگاه نسبیت « اشیاء حقیقتاً به دلیل یک تغییر شکل پلاستیک در فضایی که در آن قرار دارند ، تغییر شکل می دهند . اقلیدس می گفت که فضا همگن و ثابت است ، نیوتن فضا را مطلق می دید اما فضای انشتین خصوصیات ژله ای داشت که بسته به سرعت بیننده خود را به اشکال مختلف نشان می داد . » [6]
« به هرحال مفاهیم فیزیکی و ریاضی از فضا تنها قسمت کوچکی از نیاز اساسی بشر را در مورد ایجاد ارتباط برآورده می کند . با تعیین کیفیت کل رویداد از گذشته دنیای قابل شناختی از روابط تنهایی و مطلق نتیجه گرفته شده است که با زندگی روزمره نسبت مستقیم و مختصری دارد .
اگر چه بقایای پراکنده درک و بینش ، بطور غریزی در بشر محفوط مانده است ، بهمان ترتیب نیز جنبه های معین و محقق از موجودیت او از قبیل علاقه ها و روابط عاطفی محیط انسانی ، کاهش یافته اند . از این نظر باید سعی شود تا به مفاهیم فضا ( که به آنها اشاره شد ) بوسیله جنبه های عاطفی ، حرکات و اخلاق ، فزونی بخشیم .
حدود یک قرن پیش به این طرف فضای انسانی ، مورد مطالعه روانشناسان بوده است . صرف نظر از مسئله تجربه بشر از محیط خودش ، این امر به اثبات رسیده است که درک فضا هر جا با تغییراتی در آمیخته تبدیل به روند پیچیده ای گشته . [7]
« در فرهنگ معین » فضا این طور معنا شده است :
1 ـ مکان [8] وسیع ، زمین فراخ ، مساحت .
2 ـ ( جغ ) مکانی که کره زمین در منظومه شمسی اشغال می کند .
المنجد این واژه را چنین معنا کرده است : « ما اتسع من الارض ، الساحه / یقال « مکان فضا » ای واسع ، « یعنی « زمینی که گسترده باشد . مساحت / وقتی می گویند « مکانی فضا است » یعنی وسیع است . » [9]
هایدگر می نویسد « Run Raum ، یعنی جای خالی و آزاد شده ای برای اسکان و اقامت کردن . فضا امری است که برای آن جایی باز شده باشد یعنی حد و مرزی داشته باشد ، به زبان یونانی آن را پرس [ mepas ] می گویند . حد و مرز آن نیست که فراسوی آن چیزی ، دیگر آن نباشد که هست ، بلکه همانطور که بصیرت یونانیان نشان می دهد ، حد و مرز ، مبدأ وجود و ماهیت هر چیز است . به همین دلیل مفهوم آن عبارت است از افق ( هرسیموس ) یعنی حد و مرز . فضا بنا بر ماهیتش آن چیزی است که برایش جایی باز شده آن امری است که در حدود و شعورش رها شده باشد . امر جا یافته همیشه مستقر است و در نتیجه متصل است یعنی امری است که به اعتبار مکان گرد هم آمده است . » [10]
انواع فضا
از نظر کریستین نوربرگ شولتز پنج مفهوم تمایز فضا می توان فرض کرد .
1 ـ فضای پراگماتیک رفتار فیزیکی : « بشر را با محیط طبیعی ارگانیک وار در
می آمیزد . » [11]
2 ـ فضای ادراک آنی : « اساس شناخت و هویت بشر در این فضا » بصورت یک تجرد می باشد .
3 ـ فضای هستی که بوجود آوردنده تصور دائمی بشر از محیطش می باشد :
4 ـ فضای قابل شناخت دنیای فیزیکی : مفهوم این فضا اینست که انسان قادر به تفکر درباره فضاست . »
5 ـ فضای مطلق روابط منطقی و محضی : که وسیله ای است برای توصیف فضاهای دیگر .
« این مراتب نمایشگر یک تجربه در حال رشد از عالم پراگماتیک در حد پائین به سوی فضای منطقی در حد بالا بوده که همانا افزایش موضوع ، آگاهی می باشد ….
از روزگار قدیم اقوام بشر درباره فضا ، تنها منحصر به شناخت آن نبوده ، بلکه او فضا را درک نموده در فضا متولد شد و درباره آن تفکر نموده است .
ولی باز هم برای بیان انجام دنیای خود به صورت تصوری واقعی از جهان دست به آفرینش و ایجاد فضا نموده و این ابداع را توصیف یا فضای هنری نامیده که از نظر درجه بندی در حد بالای فضای قابل شناخت قرار می گیرد . [12]
ما در بحث خود از مفهوم فضای هستی و فضای معماری مراجعه می نماییم و منظورمان از فضا و بحث راجع به آن این دو فضا می باشد .
« فضا مرکزی دارد که عبارتست از ذی شعور و به این خاطر از جهات مسیرها که با حرکات قد و قامت انسان تغییر می یابند ، دارای سیستمی است عالی که محدود ولی هیچ گاه ساکن نمی باشد …. ذکر این نکته که انسان غالباً مرکز فضای معماری بوده و مسیرها و جهت های آن با حرکات بدن وی ( قد و قامت انسان ) تغییر می یابند ، صحیح به نظر نمی رسد . بلکه قدر مسلم این است که معماری بالنفسه به ذات خود ، و جدا از توهمات و دارای مراکز و جهات مخصوص به خود می باشد . » [13]
البته ما تحقیق بیشتر درباره فضای معماری بستگی به درک فضای وجود هستی خواهد داشت .
پیاژه بیان می کند که « فضا یکی از بافتهایی است که دلالت بر هستی و وضعیت عالم ما دارد نظر هایدگر : شما نمی توانید بشر را از یکدیگر مجزا تلقی نمائید . فضا نه شیئی ظاهری و نه یک دریافت ذاتی و درونی می باشد . » [14] و هستی آنها از مکانهای آنها سرچشمه می گیرد . که در مفهوم مکان سکونت نهفته است . « ما فقط زمانیکه قادر به سکونت شدیم ، می توانیم بسازیم ، سکونت خصوصیت اصلی و اساسی موجودیت و هستی می باشد و فضای است و در بشر پیشرفته بایستی در کلیت و تمامیت آن که به رویدادهای مهم تجربه شده در آن شامل می گردد در نظر آید . برای اینکه کیفیت ویژه این فضا ، ترتیب و تنظیم آن نمایشگر مبین موضوعی است که آن را آزموده و در آن سکنی می گزیند . » [15] البته برای درک بیشر این دو فضا در فصل بعد به ارائه عوامل آن ها می پردازیم که در روشنایی مطلب تأثیر بسزایی را دارا می باشد .
انواعی از این دو فضا را در ذیل بیان می کنیم .
فضای روز و شب
اگر در نگرش فضا ، عامل زمان را نیز در نظر بگیریم می بینیم که وجه اختلاف جدیدی بوجود می آید . در تجربه فضا بولنف اختلافی بین روز و فضای شب قائل است : «فضای روز برای ادراک تقدم دارد . تصور معمولی ما از فضا ، از فضای روز حاصل شده است . برای شناخت فضای شب به ناچار ما از این تصور استفاده می کنیم تا
بتوانیم فضای شب را درک کنیم …. فضای روز پر از نور است و فضای شب غرق در تاریکی . [16]
فضای عمومی و خصوصی
فضای پاول باورت [17] معتقد است که یک روابطه نسبی بین شدت رابطه مقابل میان فضای عمومی و خصوصی از یک سو و شخصیت شهری یک مسکن از سوی دیگر وجود دارد . هر چه این ارتباط عمیقر باشد محیط ، شهری تر می باشد . [18]
انسان میان عرصه های عمومی و خصوصی در رفت و آمد است ، عرصه خصوصی ، فضای تنگ منزل و مسکن است و عرصه عمومی در پیرامون آن متمرکز است .
خانه مسکونی [19] به عنوان فضای خصوصی ، مرجع اصلی انسان است ، مرکزی است که شخصاً تجربه شده و جایی است که انسان از آنجا حرکت خویش را آغاز می کند و باز به آن بر می گردد . سکونت تنها به معنای گذراندن وقت در یک محل نیست بلکه خود را در خانه خویش احساس کردن است . گرچه امروزه این مطلب به دلیل تغییر مسکن های مداوم چنانکه باید واضع و مبرهن به نظر نرسد . « خانه » که انسان در آن متولد می شد ، رشد می کرد و سرانجام می میرد از آغاز تا پایان « مکان اولیه » انسان بود . در بین بسیاری از ملل چنین رسم بود که برای حفظ تداوم یک مدل گلی از خانه را
همراه اجساد دفن می کردند در بسیاری از نقاط جهان امروزه نیز این رسم به نوعی رایج است به عنوان مثال کافی است که به گورهای شبیه به خانه در گورستانهای ایتالیا نگاه کنیم .
وجه تمایز اصلی فضای خصوصی و عمومی این است که پیرامون فضای خصوصی بسته است و تنها افراد خاصی اجازه ورود به آنجا را دارند . » در بخش II راجع به فضای شخصی و مرزهای نامرئی در مبحث انسان ـ فضا به تفصیل بحث خواهیم کرد .
فضای مابین
« فضا را می توان سیستمی از روابط میان اشیاء در نظر گرفت . فضایی که بین
اشیاء قرار دارد ( فضای مابین ) تنها یک فضای تهی نیست . فضاهای مابین برای شناخت اشیاء ضروری هستند . بدون این فضاها بازشناسی مستقل اشیاء عملی نیست و گذشته از آن ، فضاهای ما بین نقش بسیار مهمی در رابطه تک تک عناصر با یکدیگر ایفا می کنند .
هر گاه چند بنا همزمان در حوزه دید ما قرار بگیرند ما روابطی بین آنها احساس می کنیم که این روابط تنها از طریق فضاهای بین آنها ایجاد می شود . هر گاه دو ساختمان کاملاً در کنار یکدیگر باشند یکی از آنها جزئی از دیگری به حساب می آید و اگر فاصله دو ساختمان خیلی زیاد باشد دیگر رابطه ای بین آنها وجود ندارد . پس این فضای ما بین آنهاست که وسیله ایجاد ارتباط میان ساختمانهاست و به این ترتیب است که این فضا در شکل پردازی معماری اثری کاملاً معمد دارد .
خیابان و میدان به عنوان مثال فضاهای مابینی در یک شهر به شمار می روند که نقش بسیار مهمی در شکل گیری آنها ایفا می کنند . [20]
تهی ( خلاء )
« فضای ما بین کجا تمام می شود ، تهی کجا آغاز می شود ؟ نوع فضای مابین تابع اندازه ، تناسب و فرم عناصر محدود کننده آن است . اگر این سه عامل بر روی فضا ما بین دو چیز اثر نگذارند ، فضای موجود را تهی می نامیم . زمانی از تهی کامل صحبت می کنیم که اصلاً هیچ چیز قابل تشخیص نباشد . مثلاً تاریکی مطلق یا بر روی دریا هنگامی که آسمان صاف و بدون ابر باشد …. تهی به معنای یکنواختی محض یا فقدان هر نوع تحریک ادراکی تنها بر روی دریا و یا در تاریکی مطلق نیست بلکه در بین ساختمانهای مسکونی یکنواخت نیز احساس می شود به شرط اینکه موقیعت ساختمانها نسبت به یکدیگر به گونه ای باشد که باعث تشدید یکنواختی شده و نمادها طوری طراحی شده باشند که در عمل محرکی موثر بر ادارک ایجاد نکنند . در این صورت است که احساس انسان آکنده از یکنواختی می شود و خود را تنها و منزوی می پندارد یا به عبارت دیگر تهی را درک می کند . » [21]
« هر ساختار فیزیکی حاصل ترکیب فضای پر ( فیزیک و بدنه ملموس ) اجزاء و همین ترتیب استقرار آن ها ( فضای خالی ) می باشد . ترتیب فضاهای خالی متفاوت با حفظ اجزای فیزیکی ثابت سبب بروز عینیات مختلف می گردد و به طبع آن نحوه و کیفیت ارتباطی آن با ناظر تفاوت می یابد . از آنجایی که موضوعات مختلفه هر یک دارای فضاها نیز به طور مشخصی در بروز خارجی آن مجموعه فیزیکی کاملاً موثر می باشد ، تا بجایی که ترکیب غلط فضاهای خالی دو موضوع تأثیر کاملاً منفی در بروز هر یک از آن ها می گذارد ، علیرغم آن که هر یک به تنهایی با فضای خالی خود موجه و قابل قبول بوده اند .
« واقعیت شامل مجموعه حقایق و ضد حقایق است . در مقابل هر حقیقتی یک ضد حقیقت وجود دارد که آن نیز به نوبه خود حقیقت است . وقتی تنها حقیقت یا ضد حقیقت را در نظر می گیریم فقط نیمی از واقعیت در بر گرفته می شود که از کمال و وحدانیت بی بهره است . » هرمان هسه . [22]
« در فلسفه شرق تهی بودن یا خالی بودن یک نظریه نیست بلکه یک تجربه است . ذکر ابیاتی از « دائود جینگ » در اینجا بی فایده نیست .
« چه زحمتی دست کار کردن با گل خام »
« زیبایی کاسه گلین در چیزی است که نیست »
« چه کاری است زیاد ، در باز کردن در و پنجره در خانه »
« سفید بودن خانه در چیزی است که نیست »
مرا فهمیدن این ابیات می بایست معنی « WU » را فهمید . « WU » در فرهنگ چنین به معنی خلاء کامل یا تهی بودن همانند فلسفه غرب نیست . بلکه خالی بودنی تعریف شده است که دارای ویژگیهای خاصی است که چیز مشخصی نیست . بدین ترتیب خالی به معنی تهی بودن ویژه است .
چیزی که می توان شناخت این تهی بودن در ارتباط خاص با بودنی خاص است . بنابراین تهی بودن یک واقعیت است نه یک نظریه انتزاعی . به این ترتیب فهمیدن بخش خالی کاسه گلین و رابطه آن با بخش پر قابل درک می گردد ولی مشکل می توان تساوی این دو موضوع را قبول کرد .
چون آن « خالی بودن » مشخص است که در شی مشخصی حضور ندارند یا به عبارت دیگر عدم حضور در لحظه برابر خلاء نیست . مثل خالی کاسه یا خالی اطاق که واقعیت دارند . بنابراین در تائوئیسم این خالی دارای فایده او عملکرد است ، ولی آن چیزی که این فایده را می سازد و همان شکل یافتگی گل است .
این خالی است که پر را می سازد و پر است که خالی را به وجود می آورد . » …. خالی در تائوئیسم دو ویژگی دارد . ویژگی مکمل بودن مثال این مورد همان رابطه دو طرفه و ضروری بین پر و خالی است که بخش پر برای ایجاد خالی و خالی برای عملکرد پر لازم است . ویژگی تناوب همان مثال قبلی در این مورد می توان به شرح زیر بیان کرد که وقتی ظرف پر است آمادگی خالی شدن را دارد و وقتی خالی است خود را برای پذیرش آماده کرده است . این رابطه دوگانه منطقی توسط نشانه یا نماد تائوئی « تاجی تو » بیان شده است که در آن خالی توسط بخش تیره یعنی « ین » بیان شده و بخش پر توسط رنگ روشن یعنی « یانگ » [23]
عناصر فضا
در بخش پیش مفاهیم کلی فضای هستی و معماری را بیان کردیم . همانطور که می دانیم برای شناخت بیشتر یک موضوع شناخت عناصر آن در فهم آن بسیار موثر می باشد . در این فصل ابتدا عناصر فضای هستی و سپس عناصر فضای معماری « که آنرا بخشی از فضای هستی می توان تلقی کرد » را بررسی می کنیم .
« فضای هستی به عنوان سیستم نسبتاً پایداری از طرح های ادراکی و یا انگاشتهای محیطی یاد شده و مانند سایر پدیده ها فضای هستی خصوصیتی مادی می باشد .
پیاژه ثابت می نماید که فکر پیدایش یک دنیای نظام یافته ، به تدریج و در زمان کودکی بوجود می آید شاید بر اساس چند ادارک مستقیم که دارای اولویت هستند و الزاماً اینکه این دنیای نظام یافته یک رشته تصورات فضائی را که در حال گسترش هستند ، در بر می گیرد ، اکنون باید دید که چگونه این انجام پذیرد ، پیاژه معمولاً با بکار بردن کلمه بقاء این روند را مشخص می سازد .
« اساسی ترین تجربه اینست که اشیاء ماندنی و دائمی هستند ، اگر چه ممکن است آنها از میان رفته یا تغییر ماهیت بدهند . اصل مطلب بر روی ساختمان اشیاء پایدار و دائمی تحت تصورات ناپایدار ادراک آنی دور می زند ، این بدان معنی است که اولاً نحوه شناخته راه یعنی ایجاد دنیایی از مشابهات و همانندی ها را می آموزد و ثانیاً اشیائی که با محلهای مشخص شناخته شده اند . و با جایگزین نمودن آنها کلیاتی جامع تر یعنی در فضا مربوط می نماید …. کودک به تدریج و طی زمان می آموزد که چگونه بین اشیاء متغیر تفاوت قائل شد ، و از اولی به عنوان قالب برای جایگزین نمودن و ساختن دومی استفاده نماید بنابراین گسترش مفهوم فضا و تصور فضا به عنوان نظامی از مکانها برای یافتن یک محل اتکای وجودی شرط لازم است . » [24]
به نظر روانشناسان « طرحهای اصلی اولیه عبارتست از پیدایش و برقراری مکانها ، منظور تقارن مسیرها با طریقه یعنی تداوم و مساحتها یا سطوح که منظور پیوستگی وحدت می باشد . دانستن این نکته که طرح های موضعی با مفاهیم مبنایی که توسط فری به میان آمده شباهت زیادی دارد . پس ابعاد و خصوصیات اولیه فضای هستی به نظر کاملاً واضح بوده و لازم است با دقت بیشتری مورد بحث قرار گیرد .
جا ، مکان و مرکز
در زمینه های ادراک غیر ارادی فضای انسانی تمرکز عینی و موضوعی داشته ، لذا تکامل طرحها به تنهایی مطلب را نمی رساند که مفهوم مرکز ، به عنوان مقاصد کلی تشکیلاتی مقرر گردیده بلکه آن مراکز مشخص همانند نقطه عطف در محیط گسترده شده اند . این احتیاج به قدری شدید می باشد که بشر از زمانهای گذشته تا بحال تمام جهان را بصورت وجود تمرکز یافته ای تصور نموده است .
در بسیاری از افسانه ها مرکز جهان بصورت یک درخت یا ستون ، عنوان گردیده که کنایه ای از محور عمودی دنیا می باشد . کوهها نیز همانند نقاط تلاقی آسمان و زمین تصور شده اند .
یونانیان در زمانهای گذشته ناف عالم را در دلفی تصور نموده . رومیان قدیم نیز سرمایه داران را نیز به عنوان کانون عالم می دانسته اند همانطوریکه مکه معظمه نیز برای ما مسلمانان هنوز هم مرکز عالم می باشد . الیاد [25] به این مطلب پی برد که از نظر بسیاری از عقاید دستیابی به مرکز مشکل می باشد ، در حالیکه تقرب به مرکز هدف ایده آلی می باشد که تنها می توان سپس از تحمل سفر یجان فرسا به آن نائل آمد . دست یابی به مرکز ، مستلزم شناخت و درک بخصوصی می باشد . در آنجا به جای وجودی کاذب و غیر واقعی دیروز ، موجودیتی جدید ، واقعی ، پایدار و پر قدرت ، جانشین
گردیده ……….
فایل ورد 147 ص
دانلود تحقیق معرفی نحوه جمع آوری فاضلاب در بخشهای مختلف منطقه، نارسایی و پیامدهای نامطلوب آن
دسته بندی | شهرسازی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 30 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 32 |
میزان فاضلاب صنعتی یا پساب ایجاد شده از تولیدات صنعتی در منطقه قابل توجه نبوده و نسبت به کل فاضلابهای تولیدی نقش چندانی ایفا نمیکند گزارش" شناخت واحدهای صنعتی شهر تهران – سال 1375 تعداد واحدهای صنعتی مستقر در منطقه دو را 36 واحد یعنی 26/1 درصد کل واحدهای صنعتی مناطق بیستگانه شهر تهران عنوان کرده است و نظر به اینکه طی سالهای اخیر تعدادی از این واحدها نیز به خارج از شهر تهران انتقال یافتهاند، از تعداد و نقش آنها کاسته شده است.
روشهای دفع فاضلاب
مجموعه کامل انواع شیوه های دفع فاضلاب شامل: چاههای جذبی، جوی خیابانها، مسیلها، قنوات، سپتیک تانکها، شبکه گردآوری فاضلاب، در منطقه دو مورد استفاده قرار میگیرد.
چاههای جذبی و جوی خیابانها و کانابها مثل خیابان زنجان اصلی ترین حجم فاضلاب منطقه شامل فاظلاب خانگی و آبهای سطحی را جمع آوری و هدایت میکنند.
مسیلهای طبیعی و انسان ساخت موجود نیز در کنار قنوات قدیمی کار جمع آوری و هدایت بخش دیگری از فاضلاب را در منطقه بعهده دارند که شامل مسیل فرحزاد، مسیل کوی مطهری (به موازات اتوبان شیخ فضل الله نوری)، درکه و سیل برگردان غرب که مجموعه فاضلاب جاری در این مسیلها تا رودخانه کن هدایت میشوند.
انتقال آبهای سطحی ناشی از بارندگی از وظایف اصلی مسیلهای فوق بوده در حالیکه کار هدایت قسمتهایی از فاضلابهای شهری در مناطقی که دفع فاضلاب دچار مشکل میگردد نیز بصورت غیر مجاز به عهده این مسیلها قرار گرفته است.
سپتیک تانکها و تصفیه خانه های کوچک در تعداد زیادی از ساختمانهای بلند مرتبه، مجتمعهای مسکونی و شهرک هایی که در منطقه دو احداث گردیده، کار گرد آوری و دفع فاضلاب را بعهده دارند.
البته در برخی از این شرکتها از چاههای جذبی و یا سایر شیوه های دفع فاضلاب نیز استفاده میشود.
شهرک فرهنگیان از یکصد چاه جذبی جهت فاضلاب استفاده میکند.
شهرک پاس علیرغم داشتن تصفیه خانه فاضلاب، به دلیل از کار افتادن و خرابی سیستم، عملاً فاضلاب خود را به مسیل موجود در غرب بزرگراه شیخ فضل الله (مسیل کوی مطهری) هدایت میکند.
بخشی از فاضلاب شهرک قدس به علت شکستگی حاصله در لوله گذاریهای زیرزمینی، قبل از رسیده به تصفیه خانه شهرک قدس، در شمال بزرگراه همت به مسیل کوی مطهری وارد میگردد.
مجتمع های آتی ساز و سامان 1و2و3 ساخته شده در اراضی بستر رودخانه درکه، علیرغم داشتن تصفیه خانه و سپتیک تانک با عملکرد ناقص آنها، با مشکل دفع فاضلاب مواجه میباشد . به گفته کارشناس اداره آب و فاضلاب، شهرداری بخشی از آب حاصل از فاضلابهای نیمه تصفیه شده آنرا جهت آبیاری فضای سبز مورد استفاده قرار میدهد.
در نواحی شمال بزرگراه اوین از غربی ترین نقاط تا شرقی ترین آن، شهرکهای متعددی ساخته شده است که روشهای دفع فاضلاب آنها چاههای جذبی یا سپتیک تانکها هستند. هیچکدام از این روشها نتوانسته اند پاسخگوی نیاز اهالی باشند. مثلاُ شهرک تامین اجتماعی عملاً فاضلاب خود را به دره حسنک در شمال دره فرحزاد وارد میکند. و یا نشتی فاضلاب شهرک مخابرات در اراضی پایین دست به سطح زمین راه پیدا کرده و محیط اطراف فروشگاه شهروند را نمناک کرده است.
کوی فراز، کیهان، پلیس نیز از شهرکهایی هستند که مسائل مشابه شهرکهای یاد شده دارند فاضلاب زندان اوین نیز با وجود مجهز بودن به سپتیک تانک وارد رودخانه درکه میشود.
شبکه گرد آوری فاضلاب در کوی نصر و شهرآرا وشهرک قدس به عنوان مدرن ترین سیستم دفع فاضلاب از زمان تاسیس شهرکهای مزبور احداث گردیده و مورد بهره برداری قرار دارد.
03010120102 جمعیت فعلی تحت پوشش شبکه گرد آوری فاضلاب در منطقه:
جمعیت منطقه بر اساس بر آورد سال 1380 بالغ بر 542000 نفر تعیین گردیده است. با توجه به جمعیت تحت پوشش شبکه گردآوری فاضلاب شهرک قدس، کوی نصر و شهر آرا که جمعاً بالغ بر 125000 نفر است، 23 ر صد اهالی منطقه از روش دفع فاضلاب به کمک شبکه گرد آوری و 77 درصد باقیمانده بطور عمده از روشهای سنتی یعنی چاههای جذبی و روشهای جذبی کنترل شده یعنی سپتیک تانکها و حمل فاضلاب استفاده مینمایند.
بدلیل عدم انطباق مناطق شهرداری و شرکت آب و فاضلاب، آمار دقیقی از مصرف آب مشترکین در منطقه دو بدست نمیآید. ولی با توجه به برآورد جمعیت در سال 80 که جمعیت را حدود 542000 نفر میداند و با اعمال میانگین سرانه مصرف آب در شهر تهران که روزانه 323 لیتر اعلام شده است . فاضلاب تولید شده در منطقه روزانه حدود 140000 منر مکعب تخمین زده میشود. این میزان شامل پساب های خانگی، اداری، خدماتی، کارگاهی میباشد و فاضلابهای سطحی و آبیاری فضاهای سبز را در بر نمیگیرد.
طبق استاندارهای بین المللی شهری که دارای شبکه جمع آوری . انتقال و تصفیه فاضلاب نیست در تعریف «شهر سالم» نمیگنجد و تهران چنین است.
در منطقه دو نیز بدون در نظر گرفتن پسابهای ناشی از آبیاری فضاهای سبز و آبهای سطحی در هر ثانیه حدود 1600 لیتر فاضلاب تولید میشود که رقمی کمتر از 200 لیتر آن در تصفیه خانه شهرک غرب مورد تصفیه قرار گرفته و بقیه بدون هر استفاده ای دفع میگردد. « اگر طرح تصفیه خانه های تهران بطور کامل اجرا شود 25000 لیتر در ثانیه پساب بهداشتی فاضلاب که هم اکنون هدر میرود در جنوب تهران بدست میآید که برا ی مصارف کشاورزی فوق العاده موثر و مفید است . (25000 لیتر در ثانیه برای 5/10 میلیون جمعیت) ضمن آنکه از تخریب فاجعه بار محیط زیست نیز جلوگیری میکند و این برابر با ساخت دو سد در جنوب تهران است. ( به نقل از شرکت فاضلاب تهران).
تمامی شیوه های موجود دفع فاضلاب در منطقه منجربه ایجاد آلودگیهای وسیع و گسترده زیست محیطی میشود که در زیر به مختصری از هر یک اشاره خواهد شد.
حدود 80 در صد از فاضلابهای خانگی تولید شده در منطقه به وسیله چاههای جذبی و سپتیک تانکها دفع میشوند و با توجه به عملکرد بسیار ناقص سپتیک ها و حتی برخی از تصفیه خانه های محدود و کوچک در منطقه باید گفت بخش عمده فاضلاب به لایه های داخلی زمین هدایت میگردند که پیامدهای زیر را در پی دارد.
با استمرار تخلیه فاضلابهای شهری و صنعتی به این منابع غلظت مواد و عناصری
چون ازت، دتر جنت ها (پاک کننده ها) فلزات سنگین نظیر مس، سرب، روی، کادمیوم، ارسینک در آن رو به افزایش است. غلظت این مواد مصرف آبهای زیرزمینی را جهت شرب محدود نموده است. کاهش قدرت خود پالایی رسوبات آبرفتی دشت تهران ، عدم رعایت حرائم ضروری بین کف چاههای جذبی تا سطح آزاد آبهای زیرزمینی ، ورود مستقیم فاضلاب به قنوات دایر بعنوان راه حلی جهت دفع معضل فاضلابهای خانگی که توسط چاه کن های محلی صورت میگیرد و یا ساخت و ساز در حریم قنوات باعث میشوند آبهای زیرزمینی و قنوات بوسیله فاضلابها بشدت آلوده شدند. خطر ریزش ساختمانهایی که حریم را رعایت نکرده اند و ریزش دیواره های قنوات از پیامدهای ثانوی چنین مشکلی میباشد.
بالا آمدن سطح آبهای زیرزمینی
ورود روزانه 2000000 متر مکعب فاضلاب به داخل زمین در تهران باعث بالا آمدن آبهای زیرزمینی شده و نظم طبیعی لایه های خاک را بهم ریخته و سبب لغزنده شدن لایها های زیرزمین خاک میگردد . از طرفی در این شرایط قنوات نقش زهکش را برای فاضلابها ایفا مینمایند و این خود یکی از دلایل آلودگی قنوات میباشد.
در بخشهای شمال منطقه که ساختار زمین سنگی است بدلیل جاذب نبودن خاک، فاضلابها به سطح زمین راه یافته، پس از آلوده کردن اراضی پایین دست به همراه جریان آبهای سطحی وارد جویها، نهرها، کانالها شده و نهایتاً همراه با آب رودخانه های فرحزاد و درکه و آبهای سطحی دیگر به مسیل برگردان غرب وارد شده و به همراه نهر فیروزآباد خود را به اراضی کشاورزی جنوب تهران میرسانند.
اما در خصوص سپتیک تانکها و نشت فاضلاب از آنها به داخل زمین و یا مسیلها و رودخانه های فرحزاد و درکه و همچنین تخلیه غیر مجاز آنها در جویها و نهرها و در فضاهای باز شهری باید گفت که شدت این آلوده سازی بسیار گسترده میباشد.
فایل ورد 32 ص
دانلود تحقیق قنات های ایران
دسته بندی | شهرسازی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 448 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 21 |
چکیده
قنات در پهنه وسیعی از جهان از ژاپن تا شیلی گسترده است اما بزرگترین کانونی که در آن قنات به عنوان اصلی ترین منبع تأمین کننده آب شناخته می شود اطراف کویرهای ایران است. در این منطقه تکنولوژی قنات از هر لحاظ به تکامل رسیده است. در همین منطقه ضعف عوامل تولید، موجب ضعف و کوچکی ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شده است. لذا هیچگاه در این منطقه مالکان و مرتعداران بزرگ به صورت خوانین امکان رشد و ظهورنیافته اند. اگرچه بهره برداری از منابع آب زیرزمینی با این روش شیوه ای بسیار قدیمی است، لکن بدون شک همچنان یکی از بهترین فنون سازگار با اقلیم ایران قلمداد می شود. از سوی دیگر حجم سفره آبهای زیرزمینی در مقایسه با آبهای سطحی و کمیت چشمگیر رشته قنوات موجود، مزیتها و قابلیتهای این شیوه را در مقایسه با دیگر تکنیک ها علی رغم وجود پاره ای معایب آن برجسته کرده است.
دسترسی به آبهای زیرزمینی و به شیوه ای انتقال سنتی آبها به سطح زمین و بهره گیری از آنها خود شگفتی عمومی قناتها است ولی استاد کاران مقنی جهت شناخت، حفر گمانه های مادرچاه، ترازکشی مقدماتی مسیر، حفر کوره ، اندازه گیری تراز شیب، برطرف کردن موانع حفر، دویل زنی، بوکن، سدبندی های زیرزمینی و... از شگفتی های فرا در قنات است.
مقدمه
نیاکان ما در ایران استان با حفر کاریز یا قنات، اقدام به استحصال آب از دل زمین نموده زندگی را در این وادی پهناور بنیان نهادند و از آن تاریخ تا به امروز شاهد تحولات و دگرگونی هایی در زمینه نحوه حفر و اصول فنی کار، همچنین شیوه های بهره برداری قنات هستیم و تنها در چند دهه اخیر (حدود نیم قرن) است که با ورود تکنولوژی نوین حفر چاه با ابزار مکانیکی- عوامل افت سطح آب در سفره های زیرزمینی فراهم آمد و درنتیجه بسیاری از قنوات دایر به صورت متروکه درآمده و روستاها از آبادی به دور ماند و دیگر چراغ فروزنده زندگی در روستاها، ضیاء و روشنی سابق خود را از دست داد.
حفر قنات گرچه با هدف استحصال آب برای مصارف شرب و کشاورزی و دامپروری صورت می گرفت، اما در کناراین هدف اصلی، هدف دیگر هم که رونق اقتصادی و شکوفایی های صنعتی و توسعه صنایع دستی و بسیاری امور دیگر بوده، تحقق مییافته است.
در کنار اهدافی که ذکر شد تقدس و حرمت آب هم از انگیزه های کاوش در دل زمین بوده و این اعتقاد مذهبی قوی که : «هر کس برای موجودات زنده اعم از انسان یا حیوان یا نباتات، آب تأمین و فراهم نماید، دارای اجر و ثواب است» مردمان را به تلاشی مضاعف برای جاری ساختن آب زلال و گوارا بر پهنه زرین کویر وا می داشت و چه بسیارند آبادی هایی که بر اثر پیدایش یک رشته قنات به وجود آمده اند و مالک، همه آبادی را با منابع آب آن، به نام مقدس یکی از پیشوایان دینی وقف نموده و صدقه جاریه و نیکنامی جاویدی از خود گذاشته است.
در حالیکه وجود رودخانه ها و چشمه سارهای پرآب، در بسیاری مناطق، آسودگی خاطر کشاورزان و دامپروران و ساکنان آن حوالی را به دنبال داشت، بودند مردمی که در اوج صلابت و سخت کوشی و در حالیکه سعی داشتند بر همه سختی های طبیعت فایق آیند، دل به آباد کردن بیابانی بی آب و علف نهادند و آستین همت بالا زده و در ریگزارهای خشک و سوزان در دل زمین با پنجه و بیل کلنگ و هر آنچه در دسترس بود به حفر دالانی تنگ و باریک و مرطوب پرداخته و آب زلال و پاک را از لابلای درز و شکاف سنگها و ریگها به روی زمین آورده و خاک مرده را به مرتعی سیز و خرم و فرح بخش مبدل ساختند. این مردمان بزرگوار در جایی به جدال با طبیعت برخاستند که خاکش و آبش ساکن و راکد بود و نمایشی جاودانه از جدال انسان به خشونت های طاقت فرسای طبیعت در دل کویر به یادگار گذاشتند، حماسه حفر قنات، حماسه ای است برای تبدیل مرگ به زندگی و ممات به حیات.
پیدا کردن قطره آبی در یک صحرای خوفناک و وحشتناک و برافروختن چراغ سبز و قشنگ زندگی در آن عرصه پدید آوردن شرایطی مهیا برای زندگی ذوحیات، رفع خستگی از تن مقنی سالخورده ای است که همواره در ذهن او یک چیز خطور میکرد و آن یافتن آب بوده است. آبی که اهمیت و ارزشی در حد اهمیت خون در رگهای زندگی دارد.
اصولاً ارزش آب برای کویرنشینان و صحرانشینان همیشه بیش از دیگران بوده است. این مردم قدر آب را بهتر و خوبتر از دیگران می دانند زیرا به سختی آن را مییابند و چون کیمیای گمشده ای که پس از یافتن، سخت در آغوش محافظت میسپارند، آب را پاس می دارند.
اگر یک نفر در دو قرن پیش، همه زندگی اش را وقف مردم می کرد، آنقدر برایش لذت بخش نبود که بخشی از آب یک قنات را وقف کند. وقف آب و تأسیسات وابسته به آب همچون آب انبار، آسیاب و...، لذتی وافر برای واقف داشت و هیچ چیز با آن برابری نمی کرد.
مردمی بودند که در ظلمت شب در تاریکی خانه هایشان می خفتند ولی روغن چراغ خانه خود را برای پیه سوز کنار نهر آب می فرستادند تا استفاده کنندگان از آب، در تاریکی شب به گودالی فرو نیفتند.
و بالاخره مردمی هم که مدیریت امور قنات را عهده دار بودند به این کار افتخار می کردند و حرف خود را حرفه ای مقدس تر از دیگرحرفه ها می دانستند و برای آنها سقایت، امری متبرک و پرفضیلت بود و هرگز در امر توزیع آب ذره ای خلاف و کمی و کاستی پدید نمی آمد. چه ، این عمل را خلاف شرع و خلاف اخلاق حمیده میدانستند و معتقد بودند که خیانت در امور قنات، خشکیدن قنات و بی بهره ماندن کشاورزان از آب پاک و گوارا را به دنبال دارد. راستی چه باورهایی پاک و چه اعتقاداتی نورانی.
شهره کاریزیست پر آب حیات آب کش تا برومد از تو نبات
فایل ورد 21 ص
دانلود تحقیق صنعت توریسم در اصفهان
دسته بندی | شهرسازی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 160 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 32 |
سابقه تاریخی شهر اصفهان :
اصفهان از جمله شهرهایی است که شاید تاریخ و سابقه آن به قدمت کشور ایران برسد و در عموم دوره های تاریخی از شهرهای بزرگ ومشهور ایران بشمار می رفته است . نویسندگان قدیمی بنای اصفهان را به طهمورشاه سرزمین پادشاه پیشدادی ،نسبت داده اند . آنچه مسلم است بابراین شهر مد که بوده ازامل علم و حکمت با کمال دانش و با مهارت بوده است و با دقت زیاد و ملاحظة کیفیت خاک و خوبی آب و هوا و نزدیکی آب به سطح زمین و دسترسی به رودخانه و سایر محاسن در این محل بنای شهری را نموده و هیچ موضعی از اطراف دورر و نزدیک جلگه ای که شهر اصفهان در آن واقع شد متصف به این صفات نیست . از داستانهای بسیار مشهور ، ظهور کاوه آهنگر از امای فریدون اصفهان و قیام او علیه صخاک ستمگر است که به ظلم و بیداد او خاتمه داد و فریدون فرشته سیرت را بجای او به پادشاهی نشانده است . گفته شده که پس از این پیروزی فریدون پادشاه از کفایت کاوه و شجاعت یارانش که از اهالی اصفهان بوده تعریف می نمود و روزی در اثنای مذاکرات گفت این شهر سپاهان است یعنی این شهر محل و جای سپاه است و اماکن آن هم سپاهی و ولید و جنگی هستند و از آن روز به بعد نام این شهر سامان و اسپهان گفتند شد و پس از استیلای غرب و ظهور اسلام مغرب آن اصفهان ها واصفهان جایگزین نام اسپاهان گردید. با مراجعه به منابع و دلایل تاریخی موجود محقق است که کلمة اسباداران بطلیموس و سامان زمان پهلوی و اصفهان غرب و اصفهان امروز یک لفظ قدیمی است . پس از تسلط اعراب به ایران اصفهان نیز مانند شهرهای دیگر جنگ اعراب افتاد .مورخین نوشته اند که در جنگ اصفهان زد و خورد و خون ریزی بین اعراب و ایرانیان اتفاق نیفتاد و پس از یک جنگ تن به تن که بین فرماندهان واقع شد اصفهان با عقد صلح نامه تسلیم قوای عرب شد ه در زمان منصور دومین خلیفةعباسی اصفهان مورد توجه قرار گرفت و دستور داد در اطراف شهر برج و بارویی بکشند . به هرحال اصفهان در دوره های مختلف و سلاطین گوناگون سخت مورد توجه و مراقبت قرار می گرفته و در دورة سلجوقیان در سال 443 بدست طغرل فتح شد و در همین وقت ناصرخسرو و جهانگرد معروف از اصفهان دین کرده می نویسد :
اصفهان شهری است برمامون نهاده ، آب و هوای خوش دارد و هرجا که ده گز فروبروند آب سرد و خوش بیرون می آید. به هر حال از این دوره نیز آثاری از پادشاهان و بزرگان اصفهان به یادگار مانده است .اصفهان نیز مانند سایر شهرهای ایران از حمله مغولها تا تارها مصون نماند و در سال 789، هفتاد هزار نفر از مردم اصفهان به دشت تا تارها قتل عام شدند و بدین ترتیب از شرکت و عظمت اصفهان کاسته شد تا قرن 11 که شاه عباس کبیر اصفهان را پایتخت خود قرار داد و دستور ساختن قصرها و مساجد و پلهای آن را داد ومجددا اصفهان عظمت خود را بازیافت و در این دوره آبادیهای قدیم و جدید اصفهان بهم پیوست بطوری که در اواخر دورة صفویه به نهایت درجه وسعت و زیبایی رسیده است .
اگر به تاریخ بنای اصفهان بنگریم خواهیم دید یهودیان را که بخت النصر از کشور اصلیشان بیرون کرد، آنها این سرزمین را مساعد و مناسب جهت وطن دوم خود و اقامت همیشگی دانسته اند و در آن شروع به احداث مساکن نمودند. سلسله های بعد از اسلام که در ایران روی کار آیند همواره اصفهان را یکی از ایالات مهم کشور می دانستند و چندین سلسله هم اصفهان راحتی پایتخت خود قرار دادند که از آن جمله می توان آل زیار ، دیالمه سلجوقیان را نام برد که در این شهر مساجد بازارها و کاروانسراها ساختند. کوچ کردن ارامنه به اصفهان که در زمان شاه عباس کبیر انجام گرفت خود عامل دیگری برای جلب سیاحان مسیحی گردید. اکنون تروکیسای وانک جلفا جنبه خلیفه گیری ارامنه را در ایران بعهده دارد . چه بسیار کسانی که از سراسر ایران وجهان جهت دیدن جلفا به اصفهان می آیند و آثار معماری و هنری اصفهان که از ارزنده ترین صنایع دنیا بشمار می آیند بزرگترین عامل آمدن سیاحان به این شهر است .
جاذبه های سیاحتی شهر اصفهان :
الف – جاذبه های تاریخی شهر اصفهان :
شهر اصفهان با تاریخی بسیار کهن دارای آثار باستاین بیشماری است خوشبختانه براثر دور بدون از کمربند زلزله و باداشتن آب و هوای خشک محفوظ و سالم مانده ،شمارة آثار باستانی پرارزش این شهر دقیقا معلوم نیست .
از مطالعة آثار باستانی شهر اصفهان بخوبی روشن می شود که متجاوز از نصف آثار تاریخی این شهر متعلق به دوره صفویه است که عبارتند از :
این کاخ از بناهای شاه عباس است که در قرن پانزدهم به بعد ساخته شده ومحل حل و فل امور کشور و دربار پادشاه بوده است . این عمارت دارای هفت طبقه ساختمان است و با آنکه بعد از صفویه به تزئینات آن خرابیها و لطمات زیاد وارد آمد، معذالک هنوز شاهکارهایی از گچبری و نقاشی عهد صفویه را در بردارد. جنب عمارت عالی قاپور باغی بوده است و در وسط آن تالاری با حوض مرمر و فواره های متعدد وجود داشته است که آنرا «تالار طویله » می نامیده اند. درخیابان وسط که مقابل عمارت بوده است از هر طرف 9 آخور بوده که روزهای رسمی مانند پذیرایی از سفرا ، زیباترین اسب های سلطنتی را با زنجیرهای طلا می بستند . کتابخانه سلطنتی و جامدخانه نیز در همین قسمت بوده است . دیگر از توابع این باغ و عمارت قهوه خانه و ببرخانه برای تامین روشنایی و میخانه بود ، است . دبیرستان سعدی اصفهان امروز در تالار طویله و یا بطوری که بعضی ها تصور کرده اند تالار تحویل خانه قرار دارد.
2-کاخ چهلستون :
این کاخ 67000 متر مربع مساحت دارد ، بیننده ای که درگام نخستین پای به ایوان کاخ می نهد از اینکه در این کاخ بیش از بیش ستون نمی بیند به حیرت می افتد و شاید از خود بپرسد چرا نام این بنا را چهل ستون گذاشته اند ؟نکته دیگر اینه خود ایوان بیش از 18 ستون ندارد منتهی با احتساب دو ستون بالاتر که تالار آیینه قصر را نگاه می دارد 20 ستون می شود . حال اگر بیننده به محوطه جلوی کاخ های می نهد و در مقابل استخر زیبایی که تصویر بنا برسطح آبهای مواج آن بخوبی ندارد است ، بایستد ایوانی می بینند با چهلستون که سقفی منتقش و رنگارنگ را نگه داشته است .
ساختمان لوله بنا در اواخر سلطنت شاه عباس اول آغاز شد و در زمان سطنت شاه عباس دوم پایان گرفت . بوستانی که در اطراف کاخ به چشم می خورد به تبعیت از نام این کاخ چهلستون نام گرفته است . تالار بزرگ چهلستون محل پذیرایی خاص شاه عباس دوم صفویی بود که از 1052 تا 1077 مبحری در ایران سلطنت کرده است . مینیاتورهایی که در قسمت پایین دیوارها قرار گرفته اصلی نیستند و پس از تعمیرات اخیر نقاشی شده اند . ولی تابلوهایی که روی دیوارها است از آثار هنرمندان آن عصر بشمار می رفته است .
استخر کاخ چهلستون به همین شکل و اندازه در دوران صفویه ساخته شده است . اما مجسمه های سنگی چهار گوشه آن که مجموعه ای از شکلهای انسان و شیر است . در واقع بقایای یک قصر دیگر است که مفهوم شده و مجسمه ها به این مکان انتقال یافته است . مجسمه ها از آثار اصلی و نمونه کارهنرمندان سنگ تراش قرن 11 هجری است .
3- مسجد جامع :
در قدیمی ترین بخش اصفهان واقع است . یعنی در مکانی که در دوران فرمانروایی ساسانیان آتشکده ای به روی آن بنا شده بود و پس از استیلای اعراب در سال 23 هجری این آتشکده در هم کوبیده وجای آن مسجد محقری بنا گردید که می توان نمونه ای از مساجد اولیه اسلامی به سبک عربی دانست . پس از آنکه ایرانیان تدریجا به دین اسلام گردوید به شیوه معماری ملی خود که از هنرمندان دوران ساسانی به ارث برده بودند و باهمان سبکی که با آن آتشکده و معابه خود بنا می کردند مساجد را بنا نهادند. به همین مناسبت است که قدیمی ترین گنبدهایی که در شمال و جنوب این مسجد مشاهده می شود و در دوران ملکشاه سلجوقی بنا شده اند مردم آنرا آتشکده پنداشتند و هنوز هم کسانی هستند که وقتی برای مشاهده این مسجد به این محل وارد می شوند از در بانیان سراغ آتشکده را می گیرند . محله وسیعی که این مسجد در آن ساخته شده است میدان کهنه نامیده می شود و امروز هم همین نام را دارد . این مسجد به همان نسبت که خود نمونه تحولات معماری ایران در چهارده قرن دوره اسلامی بشمار می رود و اطراف و جوانب آن شاهد بسیاری از وقایع و …رویدادهای تلخ و شیرین تاریخی هم بوده است . نکته ای که در ساختمان این مسجد لازم به یادآوری است چهار ایوانی بودن آن است . چهار ایوان در چهار سمت شمال ، جنوب ، شرق و غرب در مقابل هم بنا شده اند و ساختمانهای دیگر در پشت این ایوانها و دیواره صحن قرار دارند . این سبک چهار ایوانی درساختن مساجد سبک کاملا مستقل ایرانی است که در مساجد دیگر دنیا دیده نمی شود ، پیدایش این سبک در ابتدای قرن 6 هجری یا اوائل قرن دوازدهم میلادی است و به دنبال واقعه مولناک آتش سوزی این مجدد سال 515 هجری موجود شاید پیدا کرده است . نکته دیگری که می توان گفت گنبدی است که بر شبستان اول مسجد سایه انداخته واز بناهای اصیل دوران پادشاهی سلجوقی بزرگ است که به شبستان اول مسجد سایه انداخته و از بناهای اصیل دوران پادشاهی سلجوقی بزرگ است که در اواخر قرن یازدهم میلادی زمانی که اصفهان پایتخت ملکشاه سلجوقی بود به دستور وزیر دانشمند او خواجه نظام الملک طوسی به نام پادشاه وقت بنا شده است . کتیبه ای که دور گنبد دیده می شود به خط کوفی با آجر نمایش داده شده و نام پادشاه ایران و وزیر نامدار او را در بردارد و قسمتی از بناهای مسجد جامع اصفهان ، بنام شبستان الحا بتو معروف است . الجابتو معروف به خدابنده از پادشاهان ایلخانان ایران بود و وزیر سیاستمدار او محمدساوی که مردی دانشمند بوده است محراب عالی و نفیس آنرا که از مهمترین تزئینی مسجد جامع اصفهان و از جمله برجسته ترین نمونه های هند گچبری ایران به شمار می رود، بنام آن پادشاه بنا کرد و زینت بخش این شبستان نموده است .
4-مسجد امام( شاه سابق ):
این مسجد در ضلع جنوبی میدان نقش جهان قرار دارد . ساختمان این مسجد در سال 1020 هجری مطابق با 1612 میلادی که مقارن با بیست وپنجمین سال سلطنت شاه عباس بوده است . آغاز گردید و تا هنگام مرگ او در سال 1038 هجری ادامه داشت . در دوره جانشین او شاه صفی عملیات ساختمانی را ادامه دادند . سردرمسجد از نظر معماری وتزئینات کاشی کاری آن از شاهکارهای معماری ایرانی است وهریک از صفحات کاشی کاری آن به مسئله تابلویی زیبا محسوب می شود. در دو لنگه مسجد نیز که فرین به اشعار دلنشین و با روپوشی از نقره و طلا و نقش و نگاری زیبا تزئین یافته یکی از شاهکارهای هنری هنرمندان ایرانی در عهد صفوی بشمار می رود. بناهای اطراف صحن مسجد هریک از جهات چهارگانه طرح و نقشهای متفاوتی نظر بیننده را جلب می کند . گنبد رفیع مسجد که به فضای پهناور شبستان مسجد سایه انداخته است یکی از معروف ترین گنبدهای مساجد ایران است در این مسجد سه گنبد در جهات شرق و غرب و جنوب دیده می شود ولی گنبد جنوبی از نظر معماری مهمترین و زیباترین آنها است .انعکاس صدادر کانون بستان به وضوح کامل سفید می شود . سبز یکپارچه مسجد با 14 پله به تعداد 14 معصوم است و از نقایص کارهای حرفه ای مسجداست .
فایل ورد 32 ص