لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 24 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
خلاقیت چیست؟
توانایی دیدن چیزها به شیوه های جدی، شکستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوب ها، فکر کردن به شیوه ای متفاوت، ابداع چیزهای جدید، استفاده از چیز های نا مربوط و تبدیل آن به شکل های جدید.
برای درک و فهم خلاقیت ابتدا باید آن را تعریف کرد. قابل قبول ترین تعریفی که از خلاقیت ارائه شده است عبارت است از « توانایی دیدن چیزها به شیوه های جدی، شکستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوب ها، فکر کردن به شیوه ای متفاوت، ابداع چیزهای جدید، استفاده از چیز های نا مربوط و تبدیل آن به شکل های جدید».
برخی دیگر از متخصصان، خلاقیت را بعنوان یک تولید ، فرایند ، یکسری مهارت ها و ویژگی های شخصیتی توصیف می کنند.
2
خلاقیت به عنوان یک تولید :
ادیسون ( با اختراع برق( و گراهام بل) با اختراع تلفن) هر دو مولد چیزهای جدیدی بودند که جامعه بشریت را منقلب کرد. همینطور پیشرفت های پزشکی ، کارهای هنری، اصول و قوانین علمی نیز از جمله تولیدات خلاق محسوب می شوند.
خلاقیت بعنوان یک فرایند :
طبق این توصیف، خلاقیت فرایندی است که فرد با آن درگیر میشود حتی اگر به تولید چیز خاصی منجر نگردد. همه افراد می توانند عملکرد خلاقی داشته باشند. عملکرد خلاق شامل فکر کردن ، صحبت کردن، بازی ، نوشتن، رقصیدن، آواز خواندن، نواختن موسیقی ، آزمایش و دستکاری کردن ایده ها و اشیا باشد. بنابراین هر فعالیت هنری کودک خردسال می تواند خلاق باشد. خلاقیت کودکان در سال های اولیه زندگی بیشتر مبتنی بر فرایند است. یعنی کودک، یک نقاشی را شروع می کند اما آن را کامل نکرده و رها می کند. این عملکرد یعنی قرار گرفتنی در فرایند خلاقیت حتی اگر منجر به تولید کی اثر نشود.
خلاقیت بعنوان یک مهارت:
گرچه همه کودکان بالقوه خلاق هستند اما این توانایی بدون تمرین خاموش می شود.
خلاقیت برای شکوفایی نیاز به تمرین دارد. بعنوان مثال مهارت در بازی تنیس بدون تمرین, به سرعت از بین می رود. یک بازیکن خوب، دائماً تمرین می کند. بدون تمرین ، توانایی نوشتن ، موسیقی ، آواز ، رقص ، نقاشی و بسیاری دیگر ... ممکن است متوقف شود.
▪ خلاقیت به عنوان یکسری ویژگی های شخصیتی: برخی از محققان ویژگی هایی را برای افراد خلاق مطرح می کنند. این ویژگی ها عبارتند از: جسارت ، کنجکاوی ، انعطاف پذیری، استقلاب، درونگرایی، ناهمنوایی، شوخ طبعی گرایش به تجربه کردن و.... .
خلاقیت به عنوان یکسری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 58 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران
دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری
پروژه تحقیقاتی دوره کارشناسی
موضوع:
خلع ید در بررسی و تحلیل رای صادره در پرونده کلاسه 487 شعبه نوزدهم دادگاه عمومی –حقوقی تهران و رای تجدید نظر مربوطه
1
قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران
دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری
پروژه تحقیقاتی دوره کارشناسی
موضوع:
خلع ید در بررسی و تحلیل رای صادره در پرونده کلاسه 487 شعبه نوزدهم دادگاه عمومی –حقوقی تهران و رای تجدید نظر مربوطه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 38 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
رابطه انسان با خود در قرآن
گاهی انسان نسبتبه خود و ارزشهای خود جاهل است چنانکه خداوند میفرماید: ما امانت [الهی و بار تکلیف] را بر آسمانها و زمین وکوهها عرضه کردیم، پس، از برداشتن آن سرباز زدند واز آن هراسناک شدند، و [لی] انسان آن را برداشت; راستی او ستمگری نادان بود. (احزاب;۷۲).
مسئولیت دین در زندگی انسان، تنظیم روابط انسانی است و روابطی که دین در زندگی انسان به تنظیم آنها میپردازد چهار نوع است:
۱) رابطه انسان با خدا
۲) رابطه انسان با خود
۳) رابطه انسان با دیگران
۴) رابطه انسان با اشیاء و افکار
این روابط جنبه مثبت و منفی دارند. رابطه انسان با خدا گاهی به بندگی، توبه، تضرغ، اخلاص، حسن ظن، شکر و یقین متصف میشود و گاهی به کفر، انکار، استکبار و سوءظن. رابطه انسان با دیگران گاهی به تندی، زورگویی، ملامت، دشمنی، جنگ، بغض، خیانت و تنفر متصف میشود و گاهی به نرمی، بخشش، آسانگیری، تسامح، خدمت، دوستی، نیکی و امانت. رابطه انسان با اشیاء و افکار گاهی به افساد، تبذیر، تخریب و اهمال متصف میشود و گاهی به اصلاح، آبادانی، رشد و حفظ رابطه انسان با خود بعد از رابطه با خدا از مهمترین، پیچیدهترین، ظریفترین و دقیقترین این روابط بشمار میآید. گاهی انسان نسبتبه خود و ارزشهای خود جاهل است چنانکه خداوند میفرماید:
2
ما امانت [الهی و بار تکلیف] را بر آسمانها و زمین وکوهها عرضه کردیم، پس، از برداشتن آن سرباز زدند واز آن هراسناک شدند، و [لی] انسان آن را برداشت; راستی او ستمگری نادان بود. (احزاب;۷۲).
جاهل به خود و به ارزشهای خود، ظالم به خود است و گاهی انسان از کسانی است که خداوند خودش را به آنها نشان داده و آنها را به ارزشهای خویش واقف ساخته و به آیات خود آگاه نموده است.
چنانکه خداوند میفرماید:
«به زودی نشانههای خود را در افقها [ی گوناگون] و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود تا برایشان روشن گردد که او خود حق است» (فصلت: / ۵۴). گاهی انسان ارزش خویش را شناخته به آن احترام میگذارد، و گاهی نفس خود و مواهبی را که خداوند در آن قرار داده کوچک شمرده و آن را حقیر میشمارد. گاهی از خود فرار میکند و به انواع کارهای بیهودهای که باعث دوری وی از خود میگردد، روی میآورد، به مواد مخدر و خودکشی پناه میبرد. گاهی میداند که چگونه با جدیتبا واقعیت مواجه شود. گاهی با خود هماهنگ است و گاهی در رابطهاش با خود دچار آشفتگی و پریشانی است. گاهی دوست دار خود است و گاهی دشمن خود، گاهی به یاد خویش است و گاهی خود را فراموش میکند. گاهی بر خویشتن مسلط است و گاهی نفس بر او غالب است، گاهی در خود فرو میرود و گاهی عکس این حالت را دارد، گاهی خود را هلاک میکند و گاهی باعث احیاء خود میشود، خداوند میفرماید: «و جز خویشتن را به هلاکت نمیافکنند» (انعام: ۲۴)
گاهی با خود صادقانه رفتار میکند و گاهی به آن خدعه میزند، خداوند میفرماید: «ببین چگونه به خود دروغ میگویند و آنچه بر میبافتند از ایشان یاوه شد.» (انعام: ۲۴) گاهی به خطای خویش اعتراف نموده و خود را مورد انتقاد قرار میدهد، گاهی مغالطه میکند و خطاها
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 77 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
مقدمه
از کجا آمده ایم: سرآغاز هستی
برای چه آمده ایم: هدف زندگی
به کجا خواهیم رفت: سرانجام حیات
و به عبارت دیگر حس کنجکاوی او را وادار می کند که راز هستی و معمای خلقت را درک کند او پیوسته می خواهد سرآغاز و سرانجام هستی را بداند و هدف از خلقت را بدست آورد و اگر در این باره فکر نکند و نیندیشد دچار افکار مالیخولیائی می شود و در فشار روحی عجیبی قرار می گیرد.
3
جایگاه معاد
معاد در تحمل و فطرت هر انسانی جایگاه قابل توجهی دارد زیرا کیست که نپرسد و یا نخواهد بداند که آینده انسان و جهان چه می شود؟ پایان عمر و تلاش ما به کجا می رسد؟ نتیجه و هدف از زندگی چیست؟ آری این سئوالها برای همه مطرح است گرچه افرادی به زبان معاد را نمی پذیرند ولی ناخوداگاه در عمق جان خود احساس ابدیت برای انسان دارند و گاه و بی گاه از خود علامتهایی نشان می دهند که دلیل آن است که با وجود مرگ و پوسیده شدن جسم حاضر نیستند انسانیت و شخصیت واقعی او را نابود و نیست شده بدانند که ما نمونه هایی از این علامتها را در اینجا بیان می کنیم .
1- تمام منکران معاد به قبر نیاکان خود احترام می گذارند.
2- نام شخصیتهای مرده را بر روی خیابانها ، موسسات ، مدارس و دانشگاهها می گذارند.
3- گاه ی مردگان خود را مومیایی کرده تا فاسد نشوند یکی از احساسات درونی انسان احساس غربت است دنیا برای او تنگ است با همسر و باغ و مسافرت هم موقتا خود را سرگرم می سازد ولی پس از چندی ابز از درون احساس کمبود می کرد همۀ وسائل رفاه هم او را سیر نمی کند گاهی به فکر خود کشی می افتد گاهی می پرسد هدف آفرینش چیست؟ چرا من هستم تمام این قلقلک های درونی نشان می دهد که انسان احساس غربت می کندو این جهان با تمام گستردگیش برای او تنگ است و جسم برای او قفس و دنیا برای او زندان است که این احساس فیزیکی از زمینه های ایمان به روزی است که در آنجا انسان سیر می شود به تمام آرزوها و اهدافش می رسد زیرا پاسخ هر نیاز و احساس و قلقلک درونی در بیورن موجود است مثلا احساس تشنگی با آب و احساس شهوت با همسر و احساس غربت هم با معاد پاسخ داده می شود در طول تاریخ هیچ کس دلیل علمی برای نبودن معاد نیاورده و چیزی که مخالفان معاد زمزمه می کنند آن است که مگر می شود انسان مرده ای که ذراتش پوسیده و پخش شده است بار دیگر زنده شود؟ پاسخ عقل و قرآن آن است که می شود و این کار نشدنی نیست هم در فکر قابل تصور است و هم دائما در شبانه روز نمونه هائی از زنده شدن مردگان را با چشم خود می بینیم امام جواد (ع) می فرماید: خوابیدن و بیدار شدن بهترین نمونه ای است که مردن و زنده شدن را برای ما قابل درک می کند آری مرگ یک خواب طولانی و شدیدی بیش نیست بهار و پاییز درختان نمونه دیگری از زنده شدن و مردن گیاهان است در سورۀ فاطر می خوانیم : خداست که با دها فرستد تا ابر را انگیزد و آن را به شهرها و مناطق مرده روانه می کند و پس از باریدن آن شهر مرده را زنده می کند سپس می فرماید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 48 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
موضوع دانلود تحقیق :
خلیج فارس و جزایر سه گانه
نگاهى گذرا به پیشینه نام خلیج فارس
از روزگار یونانیان کهن که پیش از میلاد مسیح آغازگر مطالعه نوین جغرافیا بودند و با استناد به مکتوبات «استرابو» که پدر جغرافى لقب یافته تا پس از اسلام و آثار ابوریحان بیرونى و ابن فقیه هیچگونه تشکیکى در نام خلیج فارس ملاحظه نمى شود و همگان که نام بردن از همه آنان مستلزم نگارش صفحات بسیار است آن را به نام راستین خود خوانده اند.
در اعصار بعدى تنها به ذکر یک نمونه اکتفا مى شود که به گواهى جرجى زیدان مورخ نامى عرب در کتاب تاریخ تمدن اسلامى کاربرد عبارت خلیج فارس در میان مورخان و جغرافیدانان از قرن سوم هجرى و پسان تر عمومیت داشته اما طرفه اینکه المنجد معروف ترین دایرة المعارف دنیاى عرب از همان نخستین چاپ خود همیشه از نام خلیج فارس استفاده کرده است.
حتى سیاستمداران واقع بین و بدون غرض عرب هم دلیلى براى جعل تاریخ و ابداع اسامى ساختگى نمى دیدند آنچنان که دکتر محمد نوفل معاون دبیر کل اتحادیه عرب در کنفرانس حقوق بشر تهران در سال ۱۹۶۸ در حضور خبرنگاران پیرامون نام خلیج فارس گفت: «من کوشش هایى را که براى تغ
2
ییر نام خلیج فارس به خلیج عربى صورت مى گیرد تمسخر مى کنم و این کوشش ها را بى نتیجه مى دانم و محکوم مى کنم».
در واقع این سرهنگ عبدالکریم قاسم بود که پس از کودتا و قبضه قدرت در عراق به سال ۱۹۵۸ از گرد راه نرسیده رؤیاى رهبرى جهان عرب وسوسه اش کرد و «دشمن تراشى براى تحریک احساسات ناسیونالیستى» را دستمایه مناسبى براى آرزوهاى خود تلقى کرد و هم او بود که براى نخستین بار نام جعلى «خلیج عربى» را بر زبان راند.
وى امید داشت توجه و تمرکز اعراب را که تحت تأثیر نفوذ کاریزماتیک جمال عبدالناصر مقابله با اسرائیل دغدغه ذهنى شان شده بود، به سوى خلیج فارس و دشمن تازه اى به نام ایران جلب کند و اینکه عراق به عنوان به اصطلاح خط مقدم جبهه اعراب در برابر آن ایستاده است، قاسم در رسیدن به رؤیاهاى جاه طلبانه اش شکست خورد و بى آنکه فراخوان او از مرزهاى کشورش فراتر رود در کودتایى دیگر به قتل رسید و کودتاگران بدن مثله شده اش را در خیابان هاى بغداد چرخاندند.
اما از عبدالناصر بعید بود که در کنار تلاش براى نمایانگر ساختن صداقت خود به عنوان زمامدارى که دشمن اصلى صهیونیست ها است و «پان عربیسم» ابداعى خود را جانمایه جد و جهد براى رهبرى دنیاى عرب قرار داده است نام ساختگى خلیج عربى را سر دهد و فراموش کند که در سرآغاز حرکت خود براى نشستن بر اریکه سمبلیک رهبرى جهان عرب حدود و ثغور جغرافیاى دنیاى عرب را «من المحیط الاطلسى الى الخلیج الفارسى» (از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس) تعریف کرده بود.