تحقیق تحلیل یک دال تعمیر شده تخت مبتنی (لکه گیری شده) به روش اجزاء محدود
دسته بندی | عمران |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 11 |
مقدمه
بسیاری از سازههای بتن مسلح قدیمی موجود به پایان زمان سرویس دهی خود رسیدهاند و یا حتی بیشتر از آن عمر کردهاند و تعداد زیادی از سازههای بتنی جدید نیز در معرض شرایط محیطی نامناسب قرار دارند که سبب خرابی پیش از موعد آنها در عرض 20 سال میگردد. خرابی سازه های مبتنی به علل یک سری فرآیندها مانند: فرآیند الکتروشیمیایی (خوردگی فولاد آرماتور)، فرآیند فیزیکی (یخ زدن و ذوب شدن)، فرآیند شیمیایی (حمله عوامل شیمیایی، حمله سولفاتها و واکنش سنگدانههای قلیایی بتن) و آسیبهای مکانیکی صورت میپذیرد. ( اشکال 1 الی 3)
تمامی این فرآیندها منجر به ظهور فیزیکی آثاری چون انقباض و انبساط بتن شده که نتیجه آن به صورت ترکها و پکیدن (قلوه کن شدن) بتن بروز مینماید.
تا به حال استراتژی مقابله با مشکلات ذکر شده تعمیر و بازسازی بوده و کمتر روش جایگزینی کامل سازه بتنی مطرح بوده است.
به هر حال نه تنها کارهای تعمیراتی بتن دارای قدمت زیادی نمیباشد بلکه هیچ آئیننامهای نیز برای این نوع کارها و ارائه طراحی مناسب وجود ندارد.
انتظار میرود اکثر سازههای بتنی که تعمیر شدهاند نخواهند توانست همان سرویس دهی و عمر مناسب که در طراحی اولیه مد نظر بوده ارائه نمایند بلکه در بعضی حالات روند خرابی به علت اشکالات موجود در طرح تعمیراتی و مشخصهها و نقایص کنترل کیفیت شتاب بیشتری یافتهاند. (Emmons and Vaysburd 1996)
این خرابیهای زودهنگام در سیستمهای تعمیر شده بتنی اغلب به علت عدم فهم صحیح از علل مشکل میباشد در حالی که راه حل مشکل بر پایه علائم موجود در خرابی میباشد.
همانطور که توسط Emmons و Vaysburd در سال 1996 مطرح گردید یک درک درست از اندرکنش بین سیستم تعمیر شده بتنی با قسمت موجود زیر آن برای اطمینان از عملکرد بعدی سازه تعمیر شده الزامی است.
این مقاله به معرفی عوامل تاثیرگذار بر عملکرد دالهای تخت بتنی که به روش لکهگیری تعمیر و اصلاح شدهاند میپردازد که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- حالات هوازدگی در زمان سرویسدهی
- سازگاری رفتار ساختمان و الزامات موجود.
اهمیت عامل عدم تناسب بین مواد بکار رفته در تعمیر و سازه بتن مسلح موجود از طریق یک مطالعه تحلیلی نشان داده شده که عملکرد وصله تعمیری بتن را آشکار میسازد. در ادامه نتیجهگیری شده که روشهای تحلیلی ابزاری بسیار موثر در انتخاب مناسب مواد برای تعمیر و تکنیک تعمیر بتن میباشند.
- الزامات عملکرد وصله بتنی:
الزامات عملی برای وصلههای بتنی به عنوان یک سیستم تعمیری در دال تخت بتنی موجود در وهله اول دوام و سرویسدهی میباشند.
به اکثر الزامات سرویسدهی برای وصله بتنی معمولاً در الزامات مربوط به دوام اشاره شده است به استثناء الزامات سازهای مانند: ارتعاش، خیز (تغییر مکان) و ... .
الزامات مربوط به دوام وصلهها دارای دو قسمت هستند:
اول: کاهش نرخ مکانیسم خرابی
دوم: سازگار بودن با سیستم موجود، بطوری که اندرکنش این دو قسمت منجر به آغاز مشکل دیگری برای دوام سیستم نگردد.
توجه به این نکته ضروری است که خواص مکانیکی، فیزیکی، شیمیایی و الکتروشیمیایی وصله بتنی مشابه سازه موجود بتن مسلح باشد. هر چند رسیدن به چنین شرایطی آسان نیست ولی طراحی یک سیستم تعمیراتی موثر میتواند با تهیه یک لیست از الزامات به ترتیب اولویت و آگاه بودن از چگونگی تاثیر آنها بر رفتار سازه تعمیر شده، تکمیل گردد.
- عوامل موثر بر عملکرد وصله بتنی:
کمبود اطلاعات جامع و راهحلهای مناسب برای تعمیر بتن به عنوان عاملی برای خرابیهای زودرس در برخی تکنیکهای ارائه شده موجود و مواد، شناخته شده است.
بنابراین سوالات اساسی که در این رابطه مطرح است مثل عملکرد بلند مدت سیستمهای تعمیر شده در یک محیط، با استفاده از مشخصهها و استانداردهای امروز قابل پاسخگویی نیستند.
مشکلات مربوط از عدم توانایی تعیین موارد زیرناشی میشوند:
1- خواص محیط به اضافه بارهای اعمالی.
2- خواص بتن مسلح لایه زیری.
3- خواص مواد تعمیری.
اندرکنش وصله بتنی با محیط اطراف سازهای که تعمیر گردیده اهمیت دارد چرا که برای تخمین عملکرد آن لازم میباشد.
شرایط هوازدگی مثل محیط اطراف سازه در مقیاس وسیع بطور گستردهای به عوامل زیر بستگی دارد:
1- موقعیت جغرافیایی یک سازه (دما، رطوبت نسبی، مقدار بارش باران و برف و ...)
2- توپوگرافی منطقه (جهت بادهای غالب و ...)
3- آمار انسانهای نزدیک به سازه (تمرکز آلودگی جدی و ...)
هم چنین عواملی مثل بارهای اعمالی بر سازه نیز موثر میباشند.
این عوامل به راحتی قابل ارزیابی نیستند چون بطور پیوسته با زمان و موقعیت تغییر مییابند. هر چند تشخیص پارامترهای محیطی جهت یک طرح پایدار و با دوام کافی میباشد.
فایل ورد 11 ص محتوای فایل فقط فایل ورد word است
دانلود تحقیق آجر و بلوک های بتنی
دسته بندی | عمران |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 58 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 70 |
مقدمه و تاریخچه
آجر از قدیمیترین مصالح ساختمانی است که قدمت آن بنا به عقیده برخی باستانشناسان به ده هزار سال پیش میرسد ولی این امر هنوز به اثبات نرسیده است. در ایران بقایا کورههای سفالپزی و آجرپزی در شوش و سیلک کاشان که تاریخ آنها به هزاره چهارم پیش از میلاد میرسد پیدا شده است و نیز نشانههایی از تولید و مصرف آجر در هندوستان به دست آمده که حاکی از سابقه شش هزار ساله آنست. ساختمان برج بابل که از اجر بنا شده مربوط به 5000 سال قبل بوده و امروزه بقایای آن موجود است. از آجرهای ویرانههای یکی از شهرهای بابل در برخی ساختمانهای شهرهای بغداد و تیسفون استفاده شده که مربوط به 600 سال قبل از میلاد میباشد.
واژه آجر ( معرب آگور فارسی ) بابلی است و نام خشتهایی بوده که بر روی آنها منشورها (فرمانها)، قوانین (دادها) و نظایر آنرا مینوشتهاند. گمان میرود نخستین بار از پخته شدن خاک دیوارهها و کف اجاقها به پختن آجر پیبرده باشند. کورههای آجر پزی ابتدائی نیز بی گمان از مکان هایی تشکیل می شده است که در آن لایه های هیزم و خشت متناوباً روی هم چیده می شده است( شکل 2-1) در ایران باستان ساختمان های بزرگ و زیبایی بنا شده اند که پاره ای از آنها هنوز پا برجا هستند، نظیر طاق کسری در غرب ایران قدیم، عراق فعلی بعدها نیز ساختمان هایی مانند آرامگاه شاه اسماعیل سامانی، گنبد کاووس و مسجد جامع اصفهان را با آجر ساختند. پل ها و سدهای قدیمی را نیز با آجر بنا می کرده اند که از آنها می توان پل های دختر، سد کبار در قم و غیره را نام برد.
فن استفاده از آجر از آسیای غربی به سوی غرب به مصر و سپس به روم و به سمت شرق هندوستان و چین رفته است. در سده چهارم میلادی اروپاییان شروع به استفاده از آجر کردند ولی پس از مدتی از رونق افتاده و رواج مجدد آن از سده 12 میلادی بوده که ابتدا از ایتالیا شروع شده و بعد فرانسه و سپس آلمان و آخر سر کشورهای دیگر از آن در بناهای خود بهره برده اند.
در ایران هر جا سنگ کم بوده و خاک خوب هم در دسترس بوده است آجرپزی و مصرف آجر معمول شده است. اندازه آجر زمان ایلامی (مربوط به چغازنبیل) حدود 10*38*38 سانتیمتر بود. پختن و مصرف آجر در زمان ساسانیان گسترش یافته و در ساختمان های بزرگ مانند آتشکده ها به کار رفته است، اندازه آجر این دوره حدود 44*44*7 تا 8 سانتی متر بود. بعدها اندازه آجر به 20*20*3 تا 4 سانتی متر کاهش یافت و مدت زمان مدیدی این آجرها تهیه و در دیوارها و سقف ها مصرف می شدند ولی برای فرش کف آجرهای بزرگ تری به نام ختائی به ابعاد حدود 5*25*25 سانتی متر و باز هم بزرگ تر به نام نظامی به اندازه های حدود 5*40*40 سانتی متر تولید می شد، آجر بزرگ را به فارسی تاوه می گویند.
پیش از جنگ جهانی اول روس ها در ساختن قزاق خانه ها آجرهایی به ابعاد حدود 5×10×20 سانتی متر مصرف می کردند و از این رو آنرا آجر قزاقی نام گذاری کردند که به روش سنتی تهیه می شد. پس از جنگ جهانی دوم روش تولید آجر در ایران دگرگون گردید و روش های صنعتی کم کم جانشین روش هاس سنتی شدند و کارخانه های زیادی احداث شدند که امروزه قادر به تولید انواع آجرها توپر،سوراخ دار،بلوک های دیواری و سقفی توخالی و اشکال هندسی مختلف هستند وگر چه امروزه کیفیت آجر به علت پیشرفت تکنولوژی پخت و تولید در صد ساله اخیر بهبود یافته ولی در اساس کار تغییر چندانی رخ نداده است. شناخت کامل تر مواد اولیه و ویژگی آنها ،کوره های بهتر و با بازدهی بیشتر،و کنترل پخت و ماشین آلات بهتر کمک شایان توجهی به توسعه و پیشرفت صنعت تولید آجرنموده است.
آجر نوعی سنگ مصنوعی است که از پختن خشت خام و دگرگونی آن بر اثر گرما به دست می آید. خشت خام را از خاک نمناک یا گل تهیه می کنند که مخلوطی از خاک و کمی آب است. خاک آجر مخلوطی است از خاک رس،ماسه، فلد سپات ها، سنگ آهک، سولفات ها،سولفورها،فسفات ها،کانی های آهن،منگنز، میزیم، سدیم،پتاسیم، مواد آلی گیاهی و غیره.
ماده اصلی تشکیل دهنده خاک آجر،خاک رس است که فرمول شیمیایی آن هیدروسیلیکات آلومینیوم بوده و از پوسیدن و تجزیه فلد سپات ها یا فلد سپارها و
میکاها تحت تأثیر اسید کربنیک موجود در آب باران به وجود آمده است، فرمول شیمیایی این فلدسپاتها و میکاها به شرح زیر است:
فلد سپات پتاسیمی | (اورتوکلاس) | |
فلد سپات سدیمی | (پلاژیوکلاس) | |
فلد سپات کلسیمی | (آنورتایت) | |
میکای پتاسیمی | ||
میکای سدیمی |
سیلیکات آلومینیوم سنگهای آذری تحت تأثیر عوامل شیمیایی به صورت خاک رس پولکی و کوارتز آنها به واسطه تغییرات فیزیکی به شکل لای و ماسه در آمدهاند.
خاک رس به دو صورت آبرفته یا سطحی، و معدنی یا عمقی وجود دارد. علاوه بر آن انواع سنگ رسی نیز از دگرگون شدن خاک رس تحت فشار به وجود میآید که به نام شیست و شیل نامیده میشوند. این سه شکل اصلی خاک رس از نظر شیمیایی مشابه یکدیگرند، ولی به لحاظ فیزیکی ویژگیهای متفاوتی دارند. خاک رسهای آبرفتی بسته به جنس بستر و طول مسیری که جابهجا شدهاند دارای جنسهای گوناگون بوده و ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی آنها متفاوت است و به صورتهای خاک آجر، خاک سرامیک، خاک نسوز، و غیره تهنشین شدهاند.
خاک رس معدنی خالصتر و از لحاظ فیزیکی و شیمیایی همگنتر است. از مهمترین ویژگیهای آن پایداری در برابر دماهای زیاد است.
خاک رس خالص، بیرنگ است ولی خاک نباتی یا FeO آنرا کبود، Fe2O3 آنرا سرخ، هیدروکسید آهن آن را زرد، گرد زغال سنگ بسته به نوع زغال آنرا از قهوهای تا سیاه میکند. خاک رسها موادی با ترکیب شیمیایی پیچیده هستند ولی مبنای آنها ترکیبی از سیلیس و آلومین با مقادیر متغیری از اکسیدهای فلزی و سایر مواد میباشند. آنها را میتوان برحسب ترکیب شیمیایی به دو گروه خاک رسهای آهکی و غیرآهکی تقسیمبندی نمود. خاک رس های آهکی دارای حدود 15 درصد کربنات کلسیم بوده و پس از پختن به رنگ بهی در میآیند. خاک رس های غیرآهکی مرکب از سیلیکات آلومینیوم و فلد سپات و اکسید آهن هستند. مقدار اکسید آهن متفاوت بوده و از 2 تا 10 درصد تغییر میکند. این دسته از خاک رسها پس از پختن به رنگهای نخودی، قرمز، یا عنابی روشن در میآیند که بیشتر مربوط به مقدار اکسید آهن است.
معمولترین کانیهای خاک رس عبارتند از مونت مورینولیت، ایلیت و کائولینیت. بنتونیت دارای مقدار زیادی مونت مورینولیت و کمی بیدلیت است و از این رو چسبندگی، شکلپذیری و آماسیدن آن زیاد است. ضخامت پولکهای مونت مورینولیت (Al2O3 4SiO2 H2O +n H2O ) یک هزارم میکرون و طول آنها 100 تا 200 هزارم میکرون میباشد، دارای دو لایه Si در دو طرف یک لایه Al است و از این رو خاصیت جذب آب آن بیش از کائولینیت بوده و دو برابر آن یون میسازد. بنتونیت پتاسیمی 2 تا 3 برابر و بنتونیت سدیمی 6 تا 7 برابر وزنش آب میمکد.
بنتونیت در صنایع سرامیک سازی، ریختهگری، پالایش نفت، آببندی سدها، صاف کردن و بیرنگ مواد غذایی و دارویی و آشامیدنی، کاغذ سازی، صابون سازی، تصفیه آب، رنگسازی، ساختن آجرنسوز، گل حفاری، امولسیونها، حشرهکشها و کرمهای آرایشی و مرکب داخل قلمهای خودکار و نظایر آن مصرف میشود.
ایلیت نام خاصی برای کانیهای رس نیست ولی اصطلاحی عمومی برای کانیهای خاک رس میکائی است که معمولاً در مورد هر نوع کانی رسی که آماس کردنی نباشد به کار میرود. ایلیت در ساخت محصولات رسی پخته ساختمانی نظیر کاشی و آجر به کار میرود، برخی ایلیتها که خاصیت خمیری دارند برای چسباندن ماسه ریختهگری به کار گرفته میشوند.
کائولینیت با فرمول شیمیایی Al2O3 2SiO2 2H2O است که ضخامت پولکهای آن 20 هزارم میکرون و طول آنها 100 تا 250 هزارم میکرون بوده و به اندازه وزنش آب میمکد. دمای ذوب آن 1750 درجه سیلسیوس است. در گرمای 800 درجه چسبناکی خود را از دست داده و به Al2O3 2SiO2 تبدیل میشود که میتوان برای جداسازی Al2O3 آن، آن را در اسید کلریدریک حل کرد.
کائولین Al2o3 2SiO2 nH2O که به خاک. چینی معروف است، چون آن را از تپهای به اسم Kao –ling به معنای «تپه بلند» در شرق فولیانگ Fou – liang استخارج کرده و در چینیسازی مصرف میکرده اند به این نام شهرت یافته است (صادرات خاک چینی به اروپا نیز در اوایل از این منطقه بوده است). کائولین مشتمل است بر کانیهای کائوولینیت، نکریت، دیکیت، آنوکست، با یک بلوردو لایهای که در آن صفحات سیلیس و هیدرواکسید آلومینیوم به طور متناوب قرار گرفتهاند. خاک رس آب میمکد و پس از گل شدن آماس میکند و فضاهای خالی آن پر میشود، از این رو تا موقعی که به صورت تر باقی بماند میتوان آنرا برای آببندی مصرف کرد. خاک رس خشک چسبندگی ندارد ولی پس از مکیدن آب، چسبنده میشود، اما پس از آنکه کاملاً سیراب شد چسبندگی خود را از دست میدهد، بنابراین برای پاک کردن گل رس از اشیاء یا باید آنرا خشک کرد و تکان داد یا به اندازهای خیس کرد که کاملاً سیراب شده و از آنها جدا شود.
چسبندگی گل رس به خاطر کشش مولکولی است و کشش مولکولی بین پولکهای خاک رس و لعابی از آب که به ضخامت 6 تا 8 هزارم میکرون دور تا دور پولکها را اندود کرده است حدود 200 N/mm2 میباشد. این لعاب سطح پولکها را لیز میکند، به قسمی که کوچکترین نیرو سبب لغزش آنها روی یکدیگر میشود و شکلپذیری گل رس به خاطر این مطلب است.
خاک نسوز را به انگلیسی Fire clay یا Chamotte نامیدهاند و نام دیگر آن گل آتشخوار است. خاکی است که در دمای 1580 درجه سلسیوس ذوب نمیشود. کمترین دمای ذوب مخلوطهای سلیس و رس 1580 درجه سلسیوس است که از 94 درصد گرد سیلیس SiO2 و 6 درصد گرد آلومین Al2O3 تشکیل شده و در صورت تغییر نسبت این دو ماده دمای ذوب افزایش مییابد. به این جهت دمای 1580 درجه از مرز بین خاکهای نسوز و غیر نسوز قرار دادهاند.
خاک رسهایی که هیدروسیلیکات آلومینیوم آنها زیاد باشد نسوز هستند.
یکی دیگر از موادی که در خاک آجر یافت میشود ماسه است. کوارتز سنگهای آذری پس از پوسیدن تبدیل به ماسه و لای میگردد، بنابراین در همه خاکها و کموبیش ماسه و لاس یافت میشود. کوارتز خالص یا در کوهی بیرنگ و شفاف است. توپاز کوارتز قهوهای است که قیر دارد، منگنز، کوارتز را به رنگ زرد لیموئی یا بنفش در میآورد، سیلیکات آبدار نیکل آنرا به رنگ سبز در میآورد عقیق کوارتز بیشکل و غیر بلوری است که به رنگهای سرخ، سیاه و سبز پیدا میشود. سنگ آتش زنه چخماق یا Opal هیدروکسید سیلیسیوم است. سنگ فلزات، اکسید آلومینیوم خالص Al2O3 است که وجود کروم در آن رنگش را سرخ کرده است.
ماسه، استخوانبندی خشت است، اگر مقدار آن در خاک آجر زیاد باشد مقدار خاک رس کم شده و در نتیجه جری که از این خاک پخته شود ترد و پوک و کم مقاومت میشود. اگر ماسه سیلیسی یا سیلیکاتی درشت در خشت باشد، حجم آن هنگام افزایش دما زیاد میشود، از طرفی خشت به هنگام پختن جمع شده و چون این دو پدیده در خلاف جهت و مغایر یکدیگرند در اطراف دانه سنگ در آجر ترکهای موئی پیدا میشود، از این رو خاک آجر را باید آسیاب کرده و سنگهای درشت آنرا با سرند کردن خارج کرد.
فلداسپات در خاک آجر به صورت عامل گداز آور عمل میکند و گرمای خمیری شدن آجر را تا 1100 الی 1150 درجه سیلسیوس پایین میآورد، از این رو پختن سرامیک یا خاک فلداسپات دار، ارزانتر تمام میشود.
اگر مقدار سنگ آهک در خاک آجر کم، و به شکل گرد باشد آجر را سفید رنگ میکند و به آن صدمهای نمیزند، ولی اگر مقدار آن زیاد باشد دمای خمیری شدن خاک را پایین میآورد و آجر در گرمای کوره، خمیری و جوش میشود، بنابراین مقدار آن در خاک خشت به 30% محدود شده است. اگر سنگ آهک به صورت دانه درشت در خاک آجر موجود باشد پس از پختن خشت سنگ نیز پخته شده و به صورت CaO در میآید که این CaO پس از مکیدن آب ملات یا آبهای نشتکننده میشکفد و آجر را میترکاند. از این رو در خاک آجر نباید سنگ آهکی درشت وجود داشته باشد.
سولفاتها به صورت سولفاتهای کلسیم، منیزیم، پتاسیم، سدیم، به شکل دانه درشت و گرد، کم و بیش در خاک آجر یافت میشوند. سولفاتها در موقع آسیاب کردن خاک به شکل گرد در میآیند و پس از مصرف شدن، آب ملات یا آبهای نشتکننده دیگر را مکیده و به صورت سفیدک یا شوره در نمای ساختمانها رو میزنند.
قسمتی از سولفاتها در گرمای زیاد کوره به SO3 و اکسید فلزی تجزیه شده و SO3 آنها به همراه گازها و بخارهای کوره از آن خارج میشود، ولی آنچه باقی میماند پس از مصرف آجر، آب میمکد و به صورت H2SO4 در میآید که به آجر آسیب میرساند.
سولفاتهای محلول به همراه آبهای نشتکننده در ملات آجر کاری نفوذ کرده و با تری کلسیم آلومینات موجود در سیمانهای پرتلند معمولی ترکیب شده و کلسیم سولفوآلومینات یا اترینجیت ایجاد میشود که با انبساط همراه است و سبب خرد شدن ملات آجر کاری میشود. گاهی اوقات ورقه ورقه شدن سطح آجرها با پیشرفت حمله سولفات همراه است که معمولاً یک اثر ثانویه به دلیل انتقال بار اضافی بر روی ردیف خارجی آجر کاری است که به نوبت بر روی سطوح خارجی آجرها یعنی جائی که بندها بیشترین انبساط را پیدا کردهاند متمرکز میشود. ورقه ورقه شدن سطح آجرهای پوک و نیم پخته به دلیل تبلور سولفاتها در پشت رویه میباشد.
سولفور آهن FeS2 در کوره تجزیه و به SO3 و اکسید آهن تبدیل میگردد. اگر SO3 با اکسیدهای فلزی همانند MgO، CaO، K2O، Na2O ترکیب شود سولفات به وجود میآید که نقش آن در آجر ذکر شد. اکسید آهن در آجر، کارگداز آور را انجام میدهد، اگر Fe2O3 در خاک آجر به 5 درصد وزن آن برسد، دمای ذوب را کاهش میدهد و رنگ آجر نیز سرخ میشود و به این سبب در آجر نسوز مقدار آن محدود شده است. این نوع خاک برای ساختن لوله سفالی یا تنبوشه که نم نمیکشد و آب از آن نفوذ نمیکند مناسب است. در گرمای کم کوره، اکسید آهن به صورت FeO است که رنگ آن کبود چرک است و از این رو آجرهایی که در گرمای کم پخته شده باشند و به اصطلاح نیم پخته باشند به این رنگ در میآیند. وجود املاح آهن سبب کم شدن نفوذپذیری آجر و دوام آن میشود.
منیزیم نیز در رنگ آجر تأثیر میگذارد.
فایل ورد 70 ص
دانلود تحقیق اشکالات مسکن های مدرن
دسته بندی | عمران |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 35 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 57 |
به هر حال یکی از پیامدهای صنعتی شدن ایجاد مناطق مسکونی وسیع و نسبتاً یکنواخت است که ساکنان آنها کم و بیش از یک گروه سنی هستند. در دوران گذشته یک طرح مسکن در هر مرحله بر چند صد خانواده اثر می گذاشت اما در حال حاضر خطاهای برنامه ریزی و اجرایی بر هزاران اخنواده در یک گروه اثر می گذارد که این گروه غالباً به بزرگی شهرستانی کوچک است. مردم مشمول پیامدهای تولید انبوه مسکن براساس برنامه ریزی دقیق فیزیکی شده اند. متداول ترین انتقادات مربوط به مسکن مدرن را میتوان تحت دو عنوان خلاصه کرد:
1- مناطق مسکونی ممکن است به اندازه ای بزرگ و یک شکل باشند که ساکنین در تنظیم مناسبات شخصی دچار اشکال شده و قادر به بسط “احساس تعلق” در این مرحله نباشند.
ساختمان یک شکل، گروه های همگون مردم را مجتمع می کند، زیرا همه چیز در یک زمان به انجام می رسد و گروههای سنی و درآمدی مشخص همزمان با هم متحول میشوند. منطقه مسکونی ممکن است هم از نظر زیبایی و هم از نظر انسانی فاقد تنوع و چندگونگی باشد.
یک هنرمند سوئدی گفته است: زندگی در این مستغلات مسکونی جدید مانند زیستن در یک جدول و داشتن احساسی شبیه یک کسر اعشاری است.
2- واحدهای مسکونی مدرن و محیطهای شهری ممکن است بیش از حد برنامه ریزی شده و طبق آخرین جزئیات از پیش تنظیم شده، ساخته شده باشند. قبل از اینکه ساکنان به مناطق جدید اورد شوند کارکرد مشخصی برای هر اتاق در نظر گرفته شده است که ترکیبات و اولویت های فردی را دشوار یا غیر ممکن می سازد و فقدان انعطاف پذیری مانع بروز فردیت می شود.
عوامل موثر در بررسی وضعیت مسکن
در بررسی وضعیت مسکن باید موارد زیر را مد نظر قرار داد:
1- استفاده کندگان که شامل فرد، خانوار، خانواده گسترده یا گروهی که در واحدهای مسکونی زندگی می کنند می شود. اینها مصرف کنندگان نهایی فرآیند مسکن هستند که زندگی شان از شرایط مسکونی که در آن زیست می کنند، تأثیر می پذیرد.
2- منابعی که در وضع مسکن مورد بررسی دخیل است. ساخت فیزیکی خود منزل منابع مالی و سازمانی،مکانی و تسهیلاتی از قبیل زیربنا، تسهیلات عمومی، برنامه های مربوطه فعالیتهای عمومی کارکنان اجتماعی و غیره را شامل میشوند.
3- فعالیت ها: اجزای اساسی هستند که “کنش متقابل بین استفاده کننده واحد مسکونی” از طریق آنها انجام می گیرد. مسکن به این دلیل فراهم می شود که فعالیتهای معینی را میسر می سازد برخی از این فعالیتها به کارکرد مسکن به منزله سرپناه مربوط می شود مانند خوابیدن، قسمتی از کارکرد مسکن به عنوان محل و مکان مطرح است مانند رفتن به محل کار و بخشی به رشد اجتماعی و روانی فرد مربوط می شوند مانند رفتن به مدرسه ، ملاقات با دیگران و ...
4- پیامدها: فعالیتهایی که به وسیله استفاده کنندگان در محیط سکونتشان انجام می گیرد، هم برای استفاده کنندگان و هم برای وضع مسکن پیامدهایی به دنبال دارد: این تأثیرات میتواند مثبت باشد مانند دستاوردهای فردی یا اصلاح محیط فیزیکی، همینطور هم میتواند منفی باشد، مانند کاهش سلامتی یا فساد محیط، همچنین فعالیتها و پیامدها به میزان زیادی به خصوصیات،آرزوها و نیازهای استفاده کننده بستگی دارد. بنابراین در بررسی شاخصهای اجتماعی استفاده کننده به عنوان مبنا در نظر گرفته می شود.
بررسی ابعاد کیفی نیاز مسکن
1) بررسی کیفی فضای ساخته شده با توجه به جنبه های مؤثر در رشد سلامت و بهداشت و آسایش جسمانی
2) بررسی کیفی محیط مصنوع جنبه های مؤثر در رشد معنوی و روحی و روابط عمومی.
هفت شاخص کیفیت مسکن مناسب در محلات شهری
مفهوم مسکن علاوه بر مکان فیزیکی، کل محیط مسکونی را نیز در بر می گیرد که شامل تمامی خدمات و تسهیلات ضروری مورد نیاز برای بهزیستن خانواده و طرح های اشتغال، آموزش و بهداشت افراد است. در واقع تعریف و مفهوم عام مسکن یک واحد مسکونی نیست بلکه کل محیط مسکونی را شامل میشود. به عبارت دیگر مسکن چیزی بیش از یک سرپناه صرفاً فیزیکی است و تمامی خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای بهزیستن انسان را شامل می شود و باید حق تصرف نسبتاً طولانی و مطمئن برای استفاده کننده آن فراهم باشد.
دریافت رابطه توسعه پایدار و شهرسازی و اجزای متشکله آن منجمله مسکن و مقولات متعدد مربوط به آن، موضوعی اساسی است. در واقع شناسایی ویژگیهای شهر پایدار یا محیط پایدار در اقلیم و فرهنگ خاص،موضوعی است که عدم پرداختن به آن، امکان توفیق در برنامه ریزی برای جزئیات آنرا تقلیل می دهد. پرداختن به شاخصه های مسکن به عنوان کلیدی ترین ابزار برنامه ریزی وتشکیل دهنده، شالوده اصلی آن را میتوان از حساسترین مراحل برنامه ریزی دانست. عرصه مسکن به منظور تأمین رشد اجتماعی علاوه بر خود واحد مسکونی، محیط پیرامون آن را نیز در بر می گیرد.
نیاز به مسکن دو بعد کمی و کیفی دارد؛ در بعد کمی نیاز به مسکن، شناخت پدیده ها و اموری را شامل میشود که به فقدان سرپناه و میزان دسترسی به آن مربوط میشود که در واقع درجه پاسخگویی به نیاز، بدون در نظر گرفتن کیفیت آن مورد نظر است. در بعد کیفی مسائل و پدیده هایی مطرح میشوند که به بی مسکنی، بدمسکنی و تنگ مسکنی ارتباط دارند و آنچه مطرح است، نوع و شکل نیاز است.
شاخص های کیفیت مسکن
به طور کلی عواملی در مسکن وجود دارد که کیفیت را تعریف می کنند. اینگونه وامل در مقیاس محله به شرح زیر هستند:
1- فرم مطلوب مسکن
2- استحکام مسکن
3- امنیت مسکن
4- ایمنی، راحتی و میزان دسترسی و نیز فاصله مناسب ساکنان به تسهیلات و خدمات کالبدی محله
5- دسترسی به طبیعت و فضاهای سبز باز
6- تأمین تجهیزات و تأسیسات (زیرساختها) مورد نیاز مسکن
7- همجواری مسکن با کاربری های سازگار
این عوامل هفتگانه از مهمترین معیارها و شاخصها در تعریف و تبیین کیفیت مناسب مسکن هستند که توجه به آنها در ساخت و ساز، انجام تمامی فعالیتهای زندگی ساکنان را به سهولت کارایی مطلوب امکان پذیر ساخته و کمکی در جهت یافتن جهات زندگی پایدار شهری و ساخت و شکل مناسب برای شهر و مناطق شهری محسوب می شوند.
فرم مطلوب مسکن
مسکن یکی از نیازهای اصلی انسان است، از اینرو به منظور تأمین آن و رسیدن به فرم مطلوب بایستی 5 عامل اساسی را مدنظر قرار داد که عبارتند از: زمین، منابع مالی، نیروی انسانی و فن آوری، مصالح ساختمانی و مدیریت و نظارت.
زمین و چگونگی (وسعت و شکل قطعات) آن تعیین کننده فرم مسکن است، همچنین نیروی انسانی، تعیین کننده کیفیت ساخت و ساز بوده و منابع مالی بر کیفیت و چگونگی ساخت و ساز و چگونگی استفاده از مصالح و نوع آن مؤثر است. به منظور حرکت صحیح عوامل در سه رأس مثلث و برقراری ارتباط مابین آنها، مدیریت و کنترل صحیح و قوانین مدون مورد نیاز است، هماهنگی تمامی این عوامل موجب رسیدن به فرم مطلوب مسکن و بالابردن سطح ارتقای کیفی میشود.
استحکام مسکن
رعایت مسائل فنی و اصول و قضاوت مهندسی در طراحی و اجرای سازه ها بایستی همواره مدنظر مهندسان و معماران باشد، به همین جهت لزوم بررسی ژئوتکنیکی، بررسی مصالح ساختمانی مقاوم، شناسایی گسل های موجود، شیوه های مقاوم سازی و لزوم تجدیدنظر در آئین نامه ها و مقررات،کاملا محسوس است. علاوه بر مسائل فوق، با آشنایی مهندسان به تکنیکهای مقاوم سازی مدرن و به روز کردن اطلاعات مهندسان، میتوان الگوهای مقاوم، ارزان و مناسب طراحی کرد.
امنیت مسکن
امنیت، در واقع حفاظت از مسکن و وسایل آن در مقابل عوامل مستقیم و غیرمستقیم است که موجب ضرر رساندن به مسکن و در واقع عدم امنیت آن می شود. عوامل مستقیم که امنیت را به خطر می اندازند شامل دزدی، آتش سوزی و ... هستند. عوامل غیر مستقیم نیز ، آلوده کردن آب، هوا و زمین است. البته در این مقوله میتوان از عوامل طبیعی همچون سیل، زلزله، توفان، حرکت ماسه های روان نیز نام برد که تمامی این عوامل مخل امنیت مسکن و ساکنان آن است و در واقع بر کیفیت مسکن تأثیر سوء می گذارد، پس معیار مصونیت در مقابل سوانح طبیعی از دیگر عوامل مطرح است. مقوله دیگری که در امنیت بایستی مدنظر قرار گیرد امنیت نحوه تصرف مسکن است. امنیت نحوه تصرف سبب می شود که خانوار ساکن در واحد مسکونی، از نظر دور نمای سکونت خود احساس ایمنی کند و این امر آسایش روانی بیشتری برای آنها ایجاد میکند.
ایمنی، راحتی و میزان دسترسی
در نظر گرفتن تسهیلات و خدمات مناسب، موجب افزایش سطح ارتقای بهداشت مسکن و در نتیجه سلامتی ساکنان آن می شود، از جمله عوامل مؤثر در این مقوله را می توان درصد برخورداری واحدهای مسکونی از یک ، دو و سه اتاق خواب، میزان برخورداری از خدمات اساسی همچون شبکه برق سراسری،گاز لوله کشی،تسهیلات آشپزخانه ، تلفن، کولر، سیستم فاضلاب و ... دانست.
دسترسی به طبیعت و فضاهای سبز باز
می توان گفت فضای سبز از مهمترین ابزارهای دستیابی به توسعه پایدار است؛ باید توجه داشتکه افزایش جمعیت نیاز به تأمین فضای سبز عمومی را افزایش می دهد. با همه اهمیتی که فضای سبز مفید در محلات شهری دارد باید این واقعیت را پذیرفت که اهمیت حیاتی فضای سبز را نباید در رویارویی با دیگر کاربریهای حیاتی شهری قرار داد. به طور کلی باید رابطه و تناسبی معقول بین فضاهای ساخته شده و فضاهای طبیعی در محلات شهری وجود داشته باشد. فضاهای سبز در زندگی شلوغ، پیچیده و ناآرام شهرها، گویی تنها عنصر آرامش بخش و پالاینده هستند. استفاده از درخت وفضای سبز باید به عنوان جزء لاینفک طراحی فضای محلات شهری مورد توجه طراحان قرار گیرد.
هر گیاه سبز هر چند کوچک، نقش خود را در تلطیف هوا، گرفتن و غبار آن، ایجاد آرامش بصری – روانی ، رفع آلودگی صوتی،تولید اکسیژن مورد نیاز شهروندان، سایه ایفا می کند. فضاهای سبز در محلات، منظر محله را بهبود می بخشند، باعث زیبایی محیط میشوند، نقش پالایشی دارند، باعث افزایش رطوبت و کاهش دمای هوا میشوند، سهم مهمی در برآورده کردن نیاز تفریحی و تفرجی ساکنان محله دارند و ...
به طور کلی استفاده از درخت به خصوص برای بالا بردن کیفیت فضاهای کالبدی، مکمل سکونت یا به عبارتی موقعیت نسبی مسکن، میبایست مورد توجه قرار گیرد.
زیرساختهای مورد نیاز مسکن
تأسیسات و زیرساختهای شهری، طیف وسیعی از عناصر شهری را که اکثراً احداث شده، ثابت و ساختمانی اند، در بر می گیرد. در نگاهی کلی میتوان زیرساختهای شهری را شامل تمامی عناصری دانست که تأمین نیازهای مختلف ساکنان محلات شهری را در زمینه های مختلف سکونت، فعالیت، استراحت ، فراغت و به طور کلی بالابردن کیفیت زندگی شهری بر عهده دارند. به عبارتی مجموعه عناصر فیزیکی موجود و لازمی که کارکردهای مختلف شهری را میسر می سازند و باعث ترکیب و تشکیل فضاهای شهری میشوند، زیرساخت شهری نامیده می شوند.
تأسیسات زیربنایی در محلات شهری در رأس مسائل کیفی زندگی است. تأسیسات و زیرساختهای شهری از معیارهای اصلی بررسی و تعریف شهر سالم است. مقوله تأسیسات زیربنایی شهری مستقیماً با کیفیت سکونت شهری ارتباط می یابد و مفاهیم متفاوتی همچون سرپناه، خانه و مسکن را پیش می آورد؛ در مقایسه اینها با هم ، فرق سرپناه با خانه مشخص می شود. سرپناه صرفاً انسان را از عوامل طبیعی محافظت می کند، ولی فاقد مشخصات لازم برای تأمین آسایش و پاسخگویی به نیازهای مختلف است. خانه هم از نظر طراحی و هم از نظر فیزیکی میتواند کامل باشد و نیازهای انسان و خانوار را در داخل ضای خود تأمین کند. اما برای اینکه خانه به مسکن یا محیط مسکونی تبدیل شود، باید شرایطی دیگر هم داشته باشد. حلقه اتصال خانه به مسکن یا محیط مسکونی تبدیل شود، باید شرایطی دیگر هم داشته باشد. حلقه اتصال خانه به مسکن، تأسیسات زیربنایی و تجهیزات شهری است؛ یعنی چنانچه شبکه فاضلاب برای محیط مسکونی تأسیس نشود، یا دسترسی خانه به محل کار یا به محل سایر فعالیتهای اجتماعی به نحو درست و مطلوب تأمین نشود، باید گفت هنوز معیارهای مسکن و محیط مسکونی تحقق نیافته است. بدین ترتیب تأسیسات زیربنایی تبدیل کننده خانه به مسکن است.
بدین ترتیب ملاحظه میشود که تأسیسات شهری بخش تعیین کننده ای از کالبد محلات شهری را تشکیل می دهند که زمینه و بستر مناسبی را برای کارکردهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محلات فراهم ساخته، موجب آسایش و راحتی ساکنان محلات شهر میشوند.
همجواری با کاربری های سازگار
به طور کلی کاربری هایی که در حوزه نفوذ یکدیگر قرار می گیرند باید از نظر سنخیت و همخوانی فعالیتها با یکدیگر منطبق بوده، موجب مزاحمت و مانع انجام فعالیتهای دیگر نشوند.
عمده ترین تلاش شهرسازی، باید جداسازی کاربری های ناسازگار با کاربری مسکونی در محلات شهری باشد. کاربری هایی که دود، بو، صدا و شلوغی تولید می کنند، باید از کاربری های دیگر، به ویژه کاربری مسکونی، فرهنگی و اجتماعی جدا شوند. این جدایی مطلق نیست، بلکه در برخی مواقع میتوان با تمهیداتی، اثرات سوء کاربری های مزاحم را محدود کرد.
در جدایی فضایی کاربری ها، فاکتورهای هزینه، سود وخوبسندگی نسبی آنها مورد نظر قرار میگیرد.
جدایی فضایی عملکردها فقط به فعالیتهای شخصی نظیر کشتارگاه ، چرم سازی و فلزکاری اختصاص ندارد، بلکه در مورد کاربریهای کوچک مزاحم نیز صدق می کند (مانند یک مغازه چوب بری یا در و پنجره سازی و حتی یک دکه فروش نفت در یک محله مسکونی که امکان دارد مورد اعتراض ساکنان آن محل قرار گیرد)
گونه شناسی مسکن
خانه های تک واحدی مستقل
خانه های مستقل مکمل یک زندگی خصوصی می باشند که در آنها حریم خانواده محفوظ می ماند و همچنین آزادی واستقلال خانواده خدشه دار نمی شود. در این خانه ها به دلیل اینکه تمام جهات بنا نیاز می باشد امکان جهت گیری خانه بی شمار است. و علاوه بر آن دسته بندی اتاقهای روز در یک بخش و اتاقهای شب در بخش دیگر و یا عرصه بندی فضاهای کودکان و بزرگسالان به نحوی که از لحاظ دید و صدا برای یکدیگر مزاحمت ایجاد نکنند، در طراحی این ساختمانها امکانپذیر است.
از لحاظ عمومی مزایای ذکر شده در بالا برای این خانه های رویایی از نظرات آن بیشتر است که واضح ترین آن عدم استفاده بهینه از امکانات زمین می باشد. وقتی که ساختمان در زمینی با عرض زیاد بنا شده است، منجر به اتلاف زمین نشده و همچنین هزینه زیاد ساخت تأسیسات زیربنایی به شهر تحمیل می شود.
خانه های حیاط مرکزی
ریشه و اصل خانه های حیاط مرکزی به زمانهای بسیار گذشته و به اولین خانه های شهری باز میگردد. خانه های دارای حیاط مرکزی به عنوان یک جانشین مناسب برای خانه های مستقل مجدداً در اواخر دهه 20 قرن 19 در آلمان کشف شدند. این نوع خانه ها در اروپای غربی کپی محض از خانه های رم با حیاطهای کوچکشان نیست بلکه برداشتی از اساسیترین نکات آن می باشند که منجر به ساخت خانه های “حیاط مرکزی L شکل با حیاطی نسبتاً بزرگ شد تا اینکه آفتاب زمستانی بتواند به داخل نفوذ کند”.
فایل ورد 57 ص
دانلود تحقیق سیاستهای مسکن در اروپا
دسته بندی | عمران |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 11 |
در این مقاله با مراجعه به چند منبع خارجی سعی شده است بصورت خلاصه نگاهی به سیاستهای کشورهای اروپائی در زمینه مسکن بشود، تا از یافتههای آنان در حد ممکن استفاده گردد.
یک نگاه کوتاه به این سیاستها چنین معلوم می دارد که ازسال 1960 به بعد در کشورهای اروپائی چهار نوع سیاست به شرح زیر در زمینه مسکن بکار گرفته شده است.
1- اگر حکومت دست راستی باشد، اعتقادی به مداخله مستقیم در امر ساخت و ساز مسکن ندارد. اما ساخت بناهای اجتماعی را تشویق میکند و وام با بهره کم را در اختیار سازندگان و خریداران این واحدها قرار میدهد ومالکیت زمین را نیز آزاد میگذارد.
2- اگر حکومت دست چپی باشد بر مداخله دولت بصورت مستقیم در امرساخت وساز مسکن تأکید دارد. همچنین بناهای استیجاری را توسعه می دهد. بخش خصوصی را نیز تشویق به ساخت این نوع بناها مینماید.
3- اگر حکومت از نظرگاه سیاسی اعتقاد به ماینهروی دارد، هم در زمینه بناهای اسیتجاری مشارکت دارد هم بر فعالیتهای بخش خصوصی نظارت دقیق میکند وهمچنین خصوصیسازی مسکن از نیز تعقیب میکند.
4- نوع چهارم سیاستها در زمان تاچر مورد استفاده قرار گرفت. دولت محافظهکار انگلیس در سال 1980 بمنظور برانگیختن اقتصاد راکد انگلیس سرمایهگذاری در زمینه بناهای مسکونی و صنعتی قدیمی که رها شده بودند را مورد توجه قرار داد. قبل از این تاریخ بسیاری از صنایع و واحدهای مسکونی واقع در مراکز قدیمی شهری، رها شده وساکنان و صاحبان آنها به حومه شهرها نقل مکان کرده بودند وبتدریج اینگونه بناها رو به تخریب گذاشته بود و غیرقابل استفاده شده بودند. بنابراین اگر بخش دولتی و بخش خصوصی هماهنگ می شدند وسرمایههای خود را در این زمینه بکار میبرند میتوانستند بجای ساختمانهای قدیمی، فروشگاهها، واحدهای مسکونی وتإسیسات شهری را بسازند. در سال 1980 حکومت محافظه کار تاچر چنین سیاستی را تشویق کرد و باین ترتیب بناهای قدیمی اینگونه مراکزشهری مورد بازسازی قرار گرفت، در چهار شهر بات، یورک، چستر چه چستر که شهرهای تاریخی انگلیس بودند طرحهای خاصی اجرا شد و به این ترتیب در زمینه صنایع ومصالح ساختمانی نیز تاثیر مثبت بجای گذاشت و بافتهای تاریخی درشهرهای قدیمی انگلیس سر وسامان گرفت و فضاهای قدیمی آنهابازسازی شد.
این چهار نوع تجربه در اروپا توانسته کم و بیش نیازهای مسکن را از سال 1960 به بعد در اروپا فراهم سازد. مقایسه اینگونه سیاستها با سیاسیتهای برنامههای دوم و سوم جمهوری اسلامی ایران، نکات معینی را آشکار میسازد.
در اروپا علیرغم سختی های جنگ جهانیدوم دربسیاری از کشورهای اروپائی سیاستهای اقتصادی، اجتماعی در نیمه اول قرن بیستم شکل گرفته است. و دموکراسی لیبرال در کشورهای اروپائی کم و بیش توانسته در زمینه تامین و کاربرد، فرمولبندی سیاستهای مشخصی براساس بازار اجتماعی با در نظر گرفتن رفاه مردم به اجرا گذاشته شده است و پارهای از سیاستها نیز آنرا استحکام بخشیده است. ساختمان واحدهای مسکونی با مقیاسهای بزرگ که غالباَ همراه با یک واعانه دولت بوده تا دهه 1960 شروع به پاسخ به نیازها و کبودهای مسکونی نمود یعنی از این تاریخ به بعد تقریباَ به کمبودها پاسخ داده شد. و در بسیاری از کشورهای اروپائی بصورت هماهنگ، تأمین واحدهای مسکونی- اجتماعی بخشی ازکمبودهای مسکن را حل کردهاند.
این امر پاسخ قاطعی بود نسبت به کمبودهای مسکن که عامل جنگ آن را بوجود آورده بود. و سیاست دیگری که نسبت به مالکیت مسکن اعمال شد که همراه بود با بخشش مالیات مسکن وکمک مالیبه خریداران مسکن که این امر نیز مسئله را تا حدود بسیارزیادی حل کرد. از جهت سیاسی احزاب راست و چپ و میانه در زمینة تأمین واحدهای مسکونی به دو صورت اجاره به شرط تملیک و کمک به خریداران مسکن، توافق داشتند اما درمیانه دهه 1970 آن توافقها شکست و بحران نفت از 74-1973، تورم شدیدی در میان بسیاری از کشورهای جهان ایجاد نمود که ازنتایج روشن آن بالا رفتن نرخ تورم بود وافزایش بیکاری[1] این تورم آن چنان افزایش یافت که تا آن زمان بیسابقه بود. درآغاز گرایش به پول بدون پشتوانه راهحلی بود که در مورد برخورد با تورم بکار برده شد. که البته بعداَ خود این نکته تورم را بالا برد همچنین هزینههای عمومی کاهش یافت وکشورهای اروپائی بسوی کاهش تولید پول و بهبود بازار آزاد روی آوردند و این امر به عنوان یک استراتژی مرکزی مورد قبول واقع شد که مخصوصاَ در انگلیس مورد قبول قرارگرفت. در زمان تاچر دهه 1980 سرمایهگذاری در بناهای جدید کاهش یافت اما به خریداران ساختمانهای قدیمی وام یا بهره کم داده شد و خصوصی سازی مسکن مورد توجه قرار گرفت و پروژههای بناهای اجتماعیکاهش پیداکرد.[2] و یارانهها نیز به گروههای با هدف مخصوص، اختصاص یافت. اما همچنان که در بالا گفته شد، بخش مالکیت مسکن مورد توجه قرار گرفت و به این بخش وام با بهره بسیارکم اختصاص یافت.[3]
فایل ورد 11 ص
دانلود تحقیق باستان شناسی و هنر اشکانی
دسته بندی | باستان شناسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات | 34 |
تاریخ فرهنگ و تمدن سلوکی و اشکانی
خشایارشاه برای جبران شکستی که در دشت ماراتن به لشگریان پدرش وارد شده بود، در سال 480 ق.م با سپاهگرانی که هرودت مورخ یونانی تعداد آنها را به گزاف 2641000 نفر و سایر مورخین 100000 نفر و برخی هم 35000 نفر نوشته اند، عازم یونان شد، و با سپاه ده هزار نفری اسپارت به فرماندهی لئونداس به جنگ پرداخت که ظاهراً فاتح شد و مردم اسپارت شهر را تخلیه کردند و خشایارشا هم آنجا را به آتش کشید و در دنباله اقدام توسعه طلبانهاش معبد پارتنون را که متعلق به آتنا دختر زئوس خدای خدایان بود آتش زد.
در بابل نیز چنین کرده بود و مجسمه مردوک خدای ملی بابلیان را که مورد ستایش و احترام مردم بابل و بعضی از مردم کشورهای دیگر امپراطوری بودند از معبد بزرگ بعل خارج کرده بود. همه این خودخواهیها به آشفتگی هر چه بیشتر اوضاع کمک میکرد و در نتیجه آتش طغیان و شورشها را تندتر می ساخت و بر شدت نارضایتیها میافزود، چنان که آتش کینه مردم آتن بر علیه ایران افروخته شد و پیوسته مترصد بودند که در فرصتی مناسب از پارسیان انتقام گیرند. اگر چه در زمان خشایارشا به علت عدم وحدت در شهرهای یونانی این کار عملی نبود، ولی سرانجام در زمان داریوش سوم اهالی مقدونیه پرچمدار این نهضت و اندیشه در سرزمین یونان شدند.
مقدونیه سرزمینی ثروتمند بود و اساس اقتصاد آن بر پایه کشاورزی خوب مقدونیه نهاده شده بود و همین امکانات طبیعی سبب شده بود ملت واحدی از کشاورز و گلهدار و شبان تحت اداره یک نفر پادشاه در آنجا تشکیل شود. در صورتیکه موقعیت جغرافیایی یونان بگونهایست که مانع شده است از اینکه مقر یک ملت واحد باشد بلکه آن را مجموعه ای از دول کوچک ساخته بود که برای امر معاش خود ناچار متوجه دریا بودند. وانگهی مرد مقدونی حق نداشت اگر آدمی نکشته با دیگر مردان روی یک میز بنشیند مگر بدست خود لااقلگزاری کشته باشد. از طرفی اختلافات و کشمکشهایی پیوسته بین این دول وجود داشت. چنانکه فیلیپ پدر اسکندر در دوره جوانی مدت سه سال، بطور گروگان در تب، که آن زمان دولت نظامی مهم یونان بود بسر برد و بعد از این اسارت بود که موفق شد سپاهی بنام فلانژ تشکیل دهد در حالیکه آتن و تب با به قدرت رسیدن فیلیپ سخت مخالف بودند اما در جنگهایی که فیلیپ با قبایل مختلف کرد با دولتهای تب و آتن که با هم متحد شده بودند وارد جنگ شد. فیلپت فاتح شد و بعد تسخیر آتن و تب متوجه اسپارت گردید و آنجا را نیز به تصرف خود درآورد و بعد از این فتوحات بود که فیلیپ، خود را سردار کل یونان معرفی کرد و آنگاه برای انتقام گرفتن از ایران از مردم یونان و مقدونی درخواست کمک و یاری نمود که ظاهراً جزو مردم اسپارت پذیرفته شده؛ چون نظام اجتماعی و حکومتی با آنکه تحت اختیار روسایی بود که مالک زمینهای وسیعی بودند و از نظر کشت و زرع درآمد سرشاری داشتند که میتوانستند شاه را در جنگ یاری دهند. قدرت دینی و قضایی و نظامی هم در دست شاه بود و فیلیپ توانسته بود یا تشکیلات مجهز و با نیروی نظامی خود موجبات وحدت سرزمین هلاد (یونان قدیم) را فراهم نماید و با اجتماع ملت یونان در گرد تاج و تخت خود تحت عنوان منتقم یونانیان از پارسیان، توجه و حمایت اهالی آتن و تب را نیز کاملاً جلب کند. ب طوری که سپاهی مرکب از سربازان سنگین اسلحه با نظم و ترتیب خاص آمادگی خود را برای حمله اعلام داشته بودند، که پیش از اقدام به این امر برای مرگ او توطئهای بعمل آمد و فیلیپ را به قتل رساندند.
به نظر می رسد که این سوء قصد توسط عاملین ایرانی یا طرفداران حکومت پارسی انجام گرفته باشد. زیرا قتل فیلیپ هیچگونه تغییری در اندیشه ضد ایرانی مقدونیها نداد و جانشین فیلیپ مقدونی پسر 22 سالهاش اسکندر پرچمدار نجات یونانیان از یوغ ایرانیان شد و راه پدر را دنبال کرد و با حمایت و کمکی که از اهالی آتن و تب گرفته بود با سپاه منظم مقدونی که در ستاد آن مورخان، جغرافیدانان، دانشمند و حتی گیاهشناسان هم بودند عازم ستیز با شرق شد. او از شاگردان تحصیل کرده مکتب ارسطو بود و از دانشهای زمان بهره کافی گرفته بود، دارای زیرکی و هوش سرشاری بود او را شکارچی قابل و مرد کاملی نوشته اند که در این لشگرکشیها برای تهییج سربازان یونانی تصمیم گرفت از همان راهی که خشایارشا به یونان آمده بود راهی پارس شود یعنی از تنگهداردانل (هلس پونت)، خود اسکندر اولین کسی بود که از کشتی پا به خشکی نهاد. او از اشتیاق اعمال قهرمانهاش بر خود میلرزید و در اولین قدم بر طبق نقشهاش شهر تروا را در آسیای صغیر تصرف کرد و آنرا به آتش کشید و در این شهر پس از اولین پیروزی اساسی اقدام به حمله را جنگ انتقامی و مذهبی بر ضد آسیا اعلام کرد؛ و آن را یک سفر جنگی تلافیجویانه تلقی کرد و برای شادی ارواح قهرمانان یونانی دستور قربانی داد و سپاهیان اسکندر هم که تنها آرزویشان عبور از سواحل مدیترانه بود به شوق آمده بودند.
اما باید گفت که اسکندر پا را راهی گذاشته بود، که فقط جنبه انتقام مذهبی نداشت، زیرا بعداً خواهیم دید که برای مطامع جهانگشایی اسکندر نمیتوان حدی قائل شد. حتی هدف اسکندر تنها بدست آوردن متصرفات ایرانی مانند سوریه، مصر و بابل نبود، بلکه اشغال خود کشور هخامنشی بود؛ او میخواست دنیایی را به زیر سلطه خود درآورد، بخت هم او را یاری کرد چون بدون هیچگونه برخوردی پس از آسیای صغیر وارد مصر شد و راه مواصلاتی خویش را با یونان تعیین کرد و با تسخیر سواحل دریا سپاهیانش را از گزند هر نوع حمله دریایی از طرف داریوش سوم محفوظ نگهداشت. مضافاً به اینکه داریوش هم که از باده غرور و قدرت سرمست بود به جای مقابله با لشگریان اسکندر، با همه تجهیزات نظامی و امکانات وسیعی که داشت فقط فرمان صادر میکرد که اسکندر را این چنین و آن چنان کنید، اسکندر را به زنجیر کشیده به پایتخت شوش بفرستید. غافل از اینکه وقتی اسکندر وارد مصر شد چون مصریان دل خوشی از حکومت ایرانیان نداشتند اسکندر به راحتی آن کشور را منصرف شده بود از طرفی سپاهیان یکدست یونانی اسکندر که برای هدفی تعیین شده میجنگیدند، با لشگریان مخلوط داریوش که ترکیب از مزدوران یونانی و ایرانی بودند فرق داشتند و هنگامیکه در گرانیک اولین برخورد بین دو سپاه پیش آمد با همه غیرت و مردانگی که سربازان ایرانی از خود نشان دادند معالوصف کاری از پیش نرفت. آرین مینویسد که ممنون سرکرده قوای مهم مزدور یونانی در سپاه ایران به سرداران ایران پیشنهاد نمود که باید عقب نشست و شهر و دهات مسیر حمله اسکندر را آتش زد ولی سرداران ایرانی این پیشنهاد ممنون را نپذیرفتند و سرانجام هم شکست خوردند و فرار را بر قرار ترجیح دادند و اسکندر با موفقیت وارد سارد شد. مرحله دوم جنگ اسکندر جنگ ایسوس بود که در نزدیکی شهری به همین نام روی داد. مورخین، سپاهیان ایران را در این جنگ بالغ بر 600 هزار تن ذکر کرده اند و سپاه اسکندر را سیهزار تن و داریوش خود بر طبق رسم تغییر ناپذیر شاهی در قلب لشگریان قرار داشت و هنگامی که نائره جنگ به طرف او زورآور گردید رو به فرار نهاد و حتی برای سبک کردن ارابة خود سپرش را نیز به دور انداخت.
از این شکست داریوش توسط اسکندر و سردارش، پارمنیو یک تابلوی خاتم کاری که در پومپه کشف شده و در موزه ملی ناپل است تهیه کرده که حکایت دارد که: شاه هخامنشی از حمله نیزه اسکندر سخت وحشت کرده و ارابه چی اسبها را برای فرار از مهلکه با شلاق میزند و یک نفر پارسی از آب پیاده شده اسبش را به داریوش میدهد که فرار کند و او چنین کرده است. تلفات قشون ایران را در این جنگ بالغ بر صدهزار تن نوشتهاند. از جمله غنایمی که از این نبود نصیب سپاه اسکندر شد، سراپرده داریوش، مادر و زن و دو دخترش و بیش از معادل یک میلیون لیره غنایم جنگی دیگر و بدین ترتیب قسمت ایران غربی به تدریج به دست فاتح جوان مقدونی افتاد.
داریوش برای نجات خانوادهاش پیام صلحی برای اسکندر فرستاد که در برابر تزویج اسکندر با دخترش و دادن غنایم جنگی دیگر از ادامه جنگ صرف نظر کند، اما اسکندر نپذیرفت و به داریوش پیام داد که باید او را سلطان خود بشناسد، همچنانکه او را در مصر فرعون شناخته بودند و در معبد آمن مصر ، هاتف معبد؛ تسلط بر جهان را برای او پیشبینی کرده بود و او را به عنوان پسر خدا اعلام داشته بود، بدیهی است که پس از فتح الیوس و شکست کامل سپاهیان ایران و هزیمت داریوش، اسکندر حاضر به مصالحه نبوده و به راه خود ادامه داد و فاتحانه عازم بینالنهرین گردید و از دجله و فرات هم گذشت. سومین پیشنهاد مصالحه داریوش که این مکان مرز دو امپراطوری ایران و یونان باشد و داریوش تسلط اسکندر را بر شهرهای مفتوحه میپذیرد، نیز مورد قبول واقع نشد و داریوش ناچار به ادامه جنگ با اسکندر شد و جنگی سخت در دامنه جبال آشور در اردبیل در محلی بنام گوگمل یا (مرتع شتران) درگرفت که به شکست سپاهیان ایران منجر شد و داریوش بسوی هگمتانه فرار کرد. پس از این پیروزی اسکندر وقتی وارد بابل شد. مردم از او استقبال کردند و اسکندر هم مناسب دید که خود را شاه ایران بداند و برای دلجویی و توجه اهالی بابل دستور باز پیرایی و بازسازی معبد بعل را که خشایارشا خراب کرده بود، صادر کرد و در تعقیب داریوش روانه شوش، پایتخت ایران گردید. پایتختی که بر روی خرابههای ایلام ساخته شده بود و بصورت مرکز جهانی تجلی کرده بود و سفرا و فرستادگانی از کشورهای مختلف که در آن زمان شناخته شده بودند به آنجا گسیل می شدند، بسیاری از مردمان سیاسی رانده شده از زونان هم در پناه این تختگاه بسر میبردند. شوش بصورت یک بنگاه علمی از نویسندگان و شعرا، و پزشکان و هنرمندان یونانی درآمده بود که داریوش آن را بسیار دوست میداشت و فتح آن یکی از آرزوها و مقاصد مهم اسکندر در جنگ با ایران بود که با تصرف شوش نه تنها این آرزوی اسکندر برآورده شد بلکه غنایم زیادی به چنگ سربازان مقدونی افتاد.
خانواده داریوش که در سپاه اسکندر اسیر بودند به شوش رسیدند و در آنجا مستقر شدند، اسکندر پس از مدتی اقامت در شوش و به رسمیت شناختن خود به جانشینی داریوش سوم، عازم تخت جمشید شد و با گنجینههای زیاد آنجا روبرو گردید، و بساط عیش و عشرت را رد تخت جمشید گستراند، و در اینجا به عهده قول و وعدههای خود وفا کرد و سرانجام به جبران آتش زدن معبد پارتنون صفه تخت جمشید را به آتش کشید. عملی که برای مورخین متعصب غربی باورکردنی نیست، اما کاوشهای باستانشناسی و عملیات حفاری تخت جمشید این مطلب را تأیید میکند و هنوز بقایای پرده های سوخته و سایر اشیاء بدست آمده دال بر آتش کشیدن آنجا توسط اسکندر است. اسکندر پس از چهار ماه اقامت و خوشگذارانی در تخت جمشید و به آتش کشیدن آنجا و چند بار هم بازدید از آرامگاه کورش در پاسارگاد چون اطلاع یافت که بسوس نایبالسلطنه، داریوش را دستگیر و اسیر و محبوس کرده است به تعقیب او پرداخت، اتفاقاً در اطراف دامغان به اردوی فراریان رسید و در همین جا بود که با جسد کشته شده داریوش که با ضربت خنجر یکی از شهربانانش به قتل رسیده بود، روبرو شد.
فایل ورد 34 ص